کاش یک جاهایی هم بود که مثلاً نردبان کرایه میدادند. (فقط نردبان که نیست، خیلی چیزهای دیگر هم هست که میتوانند کرایه بدهند.) یکسال است که میخواهیم دو اتاقمان را رنگ کنیم و دربهدر نردبانیم یا مثلاً پردهها را که میخواهیم باز کنیم باید بگردیم دنبال درازترین فرد بین دوستان و منتش را بکشیم که پردهها را از سقف آسمان برایمان باز کند.
خوب است این چیزها را کرایه بدهند. خانههای قد کف دست امروز که برای نگهداشتن نردبان جا ندارد و اینکه من نردبان بخرم که بعد چه بکنم میماند آن گوشه بیاستفاده برای سالی یکبار؟ یک چیزهایی را نباید خرید و تلنبار کرد. باید بشود کرایه کرد و برد پس داد. اینطور نیاز خیلیهای دیگر هم رفع میشود.
پینوشت: کاری را شروع کردم و پیشبینی کردم که شش روزه، نهایت، تمام است و تمام نشد؛ روز هشتم هم میگذرد و تمام نمیشود. الان دست و دلم نمیرود که تمامش کنم به نظرم زیادی کش آمده است اما واقعیتش اینجاست که پیشبینیهای من زیادی خوشدلانه بود. وبلاگ نویسی امروز از آن جهت است! و دلیل دیگری ندارد!