آن یکی وبلاگ را پاک کردم. موجود منفعل بی آزاری بود.
آن یکی وبلاگ را پاک کردم. موجود منفعل بی آزاری بود.
فکر کنم باید بروم و بگردم یک نفر را برای حرف زدن پیدا کنم. نه اینکه من حرف بزنم. او حرف بزند.
بیش از حد خودم را شنیده ام.
چقدر خوب که میبینم آدمهایی که میشناختم و میخواندم دانه به دانه در حال برگشتن به دنیای وبلاگهایشان هستند. هیجان انگیز نیست؟
من از اینستاگرام بیزار نیستم. تا وقتی فیلتر نشده باشد هم بازش میکنم و اتصالم را با آدمهایی که دانه به دانه و به سختی پیدا کردهام، حفظ میکنم. ارتباط در آنجا با آدمها دو سویه است. در وبلاگها عموماً یکسویه بود. عموماً نمیخواستم دوسویه باشد و فقط من آنها را میشناختم و میخواندم.
فرشته مینویسد. بیشتر از قبل مینویسد و از اینستاگرام گریخته است و من روی فیدخوان میخوانمش. مرضیه رسولی را هم دیدم که چند پست گذاشته بود و نوشته بود. خوب بود.
امسال من هم قرار بود سال نوشتن باشد. یعنی برنامه از اینجا به بعد دیگر نوشتن است به صورت متمرکز و همیشگی البته نه در وبلاگ ولی فکر میکنم حالا در آن نقطهای ایستادهام که میتوانم به عنوان یک متخصص بنویسم و از تزم دفاع کنم.