پشمینه بافت

جادوی رنگ



یادم رفت توضیحاتش را کپی کنم. تنها چیز جادوییش که برای من هیجان انگیز بود رنگش بود و شش ضلعی وسط.


+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۹۲/۱۰/۲۹ساعت 11:56  توسط آرزو مودی   | 

این آبی‌های دوست داشتنی



شرح ندارد.


ترکیه - ایزنیک - 1540


+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۲/۰۹/۲۵ساعت 15:57  توسط آرزو مودی   | 

بخشایش



ننوشتم این آبی‌های دوست داشتنی چون این بافته با این رنگ زمینه را دوست ندارم؛ هر چند که زمینه آبیست.

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۲/۰۹/۰۶ساعت 10:7  توسط آرزو مودی   | 

این آبی‌های دوست داشتنی



ایران، کاشان، نیمه دوم قرن سیزده هجری

پینوشت: و نه همیشه فرش گاهی هم کاشی!

+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۲/۰۹/۰۲ساعت 13:23  توسط آرزو مودی   | 

دُرُخش (خراسان جنوبی)


     این سه پست (+،+،+) را ببینید. در هر سه بافته‌های مختلفی را از سه منطقه نشان داده‌ام. ویژگی مشترک سه پست قبل و این پست اول در رنگی است که بر زمینه بافته شده و دوم در سال بافتشان است. همه در اوایل قرن بیستم در فاصله سال‌های 1910 تا 1920 بافته شده‌اند. سه منطقه مذکور به آن اندازه از هم دور هست که بتوانیم گزینه تاثیرپذیری بافندگان نواحی مجاور از هم را نادیده بگیریم. از اینترنت و سایر وسایل ارتباط جمعی آن هم از نوع رنگی در آن زمان خبری نبوده، قطعا در ایران آن دوران خبری نبوده است. پس چه دلیلی را می‌توان برای این شباهت (یا حتی به تعبیری مد) بیان کرد؟

 


پینوشت: فکر می‌کنم حتی بتوان در میان سایر صنایع دستی و به ویژه کاشیکاری آن دوران نمونه‌های مشابهی از این رنگ زرد را پیدا کرد.

منبع عکس: اینجا

+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۲/۰۵/۱۸ساعت 18:39  توسط آرزو مودی   | 

رنگ زرد


بخشی از یک بافته بیجار - اوایل قرن بیستم*
در این پست چیزی نوشته بودم در مورد استفاده از رنگ زرد (و کلا) رنگ‌هایی که در آن بافته استفاده شده بود.

نمونه حاضر اشتباه من در قضاوتم در مورد استفاده از رنگ زرد را در آن بافته نشان می‌دهد. هر چند دو بافته ارتباط چندانی با هم ندارند. اما این بافته بیجاری نشان میدهد استفاده از رنگ زرد، در آن زمان با این شکل و ظاهر چیز غریبی نبوده است. این بافته در این پست هم شاهد دیگری در استفاده از رنگ زرد است. سه نمونه ازسه منطقه جداگانه نمی ‌تواند factهای لازم برای نتیجه‌گیری خاصی باشد اما من سه بافته از سه منطقه در یک زمان تقریبا نزدیک به هم دارم که در هر سه رنگ زرد رنگ غالب (رنگ زمینه) است. 



* سایتی که همیشه برای آپلود عکس از آن استفاده می‌کنم امروز همکاری نکرد و به هزار دلیل اجازه آپلود کل عکس را نداد. مجبور شدم فقط یک ششم عکس را آپلود کنم.  

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۴/۲۰ساعت 13:47  توسط آرزو مودی   | 

تحفه تبریز

چند روز پیش، یک قالی ابریشمی از تبریز فرستاده بودند، دوازده متری (فکر کنم.)، 60 رجی با تار و پود ابریشم، جنس گره‌ها (پرز قالی) هم از ابریشم، نقشه هم قاب‌قابی بود. (چرا یادم نمی‌آید قاب‌قابی در اصل برای چه طرحی به کار می‌رود؟! چرا فکر می‌کنم قاب‌قابی درست نیست؟) یعنی طرحش خشتی بود. اما با کلاس‌تر از خشتی بود. آنقدر با کلاس‌تر بود که لطفا به نقش خشتی‌های چهارمحال یا بیرجند اصلا فکر نکنید و به همان قاب‌قابی* فکر کنید که بهتر است. حاشیه سیرتر از قرمزی بود که از قرمز دانه به دست می‌آید یعنی در عمل رسیده بود به ارغوانی تیره. خوشرنگ بود، نقششش هم معمولی بود. همین نقش معمولی که با شاه عباسی وسط و برگ دو طرف نقش می‌کنند که تکرار هم می‌شود. بعد حاشیه کتیبه بافته بودند. یک شعر از سعدی بود با خط خوش نستعلیق، زمینه کتیبه‌ها هم سیاه بود. خط نوشته‌ها را که نستعلیق بود خیلی خوب در آورده بودند. شعر دور به دور قالی بافته شده بود. بعد هم زمینه بود که پوشیده از قاب‌های هم شک و هم اندازه بود که هر قاب یک نقش داشت. رنگ مسلط سبز بود. سبز زیاد خوشرنگی نبود، می‌زد به زیتونی، زیتونی زیتونی هم نه، سبز علفی متمایل به زیتونی!

آقای الف دوست حاج آقاست. یک تاجر بدقلق که اصولا هیچ کس الا خودش را قبول ندارد. فرش را از تبریز برای کسی فرستاده بودند. اما خود آن شخص ایران نبود، رفته بود خارج از ایران و نمی‌دانستند کی برمی‌گردد. نه می‌توانستند مال مردم را همینجور نگه دارند و نه دلشان می‌آمد فرش را پس بفرستند. یعنی اینکه حاج آقا می‌خواستند همین‌جا توی مشهد فرش را عروس کنند که برنگردد تبریز که می‌گفتند حیف است. آقای الف را صدا زده بودند که بیاید فرش را ببیند که بپسندد که بخرد که اصولا کمتر کسی توی بازار دل و جگر خریدن چنین تحفه‌هایی را دارد الا همین آقای الف.

یک چیز را یادم رفت که بگویم. نقش را به جای ته به سر سربه ته بافته بودند. یعنی به جای اینکه مثل همیشه از پایین نقشه که می‌شود پایین فرش شروع به بافت کنند، برعکس از بالا کار را بافته بودند که مرسوم نیست اما عیب هم محسوب نمی‌شود و بنا به قول حاج آقا در اصل این کار برای بهتر دیده شدن طرح و نقشه است.

خلاصه اینکه آقای الف کلی دور فرش چرخیدند و کار را دیدند و از حاشیه تعریف کردند که حسن قالی است و رنگ سبزش** را پسندید که خوب است و چنین و چنان. ما همگی بد قلقی آقای الف دستمان بود و منتظر که عیب از کدام سوراخ غیب می‌رسد و بالاخره از زیر بغل این شاهکار ترو تمیز چه چیزی در می‌آید.

چی در آمد؟

3

چهارتا از قاب‌های فرش یک نقش داشتند. (لابد برای بالاتر رفتن کیفیت بصری طرح.) اما درست طرح همین قاب‌ها نقش یک پلنگ یا ببر بود که روی یک تپه کنار یک درخت ایستاده بود. بین آنهمه جاه و جلال و ویژگی‌های چشمگیر بافته شدن این جناب درنده‌خو همه چیز را برد زیر سوال. آقای الف فرمودند که خارجی‌ها (که ای مرده شور ریختشان را ببرد!) در فرش حیوان درنده نمی‌پسندند.

در نتیجه طراحان عزیز حواستان باشد، نقش جانوری می‌کشید، لطفا فقط جانوران ملوس گوگولی از قبیل اسب و آهو و غزال و ... بکشید که دوستان بپسندند و با آنهمه تعریف و تمجید حاج آقا، آقای الف نتواند برای فرش عیب بتراشد.

 

* در این نقشه قاب‌ها پهلو به پهلو زمینه فرش را می‌پوشانند و هر قاب طرحی مجزای از دیگر قاب‌ها را در خودجای می‌دهد. درمورد نقش خشتی که بیرجند و چهارمحال می‌بافند و اصلش بختیاری است قواعد مشخص‌تری وجود دارند. یعنی نقش قاب‌ها یا گل است یا درخت سرو یا نقش جقه. اما در این نقش قاب‌قابی از قانون همیشگی پیروی نشده بود و تنوع طرح زیاد بود و کلا طرح‌ها نو بودند.

 

** رنگ سبز رنگ مرسوم در قالی‌ها نیست دلایل زیادی می‌تواند داشته باشد. یک کارشناس فرش آمریکایی جایی نوشته بود، دلیل به کار نبردن رنگ سبز این است که مسلمانان آن را رنگ پیامبر می‌دانند و نمی‌پسندند که زیر پا بیفتد. اما من فکر می‌کنم دلیل اصلی‌اش این است که رنگ سبز نقش فرش را گشاد و ولنگار می‌کند طوری که فرش و نقشش منسجم به نظر نمی‌رسد و آدم فکر می‌کند همین الان است که نقش از فرش بریزد بیرون و پخش بشود کف اتاق.

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۸۸/۱۱/۱۴ساعت 2:19  توسط آرزو مودی   |