مبنا و معنای نقش ستاره هشت پر
نویسنده: SARAH TRICHA
مترجم: آرزو مودی

تصویری که همیشه به وضوح مراکش را به یاد من میآورد ستاره هشتپر است؛ شکل سادهای که با روی هم گذاشتن دو مربع ساخته میشود. خطوط شکسته این نقش نشان از تعلق آن به طرحهای مراکشی دارد که به واسطه استفاده از خطوط راست و مستقیم –در تضاد با خطوط منحنی و اسلیمیهایی که در خاورمیانه استفاده میشوند- شناخته میشوند. احساسی حاکی از تعلق آن به دنیای مدرن و کهن دارد. چه معنایی در پس این نقش پنهان شده است و چه چیزی را نشان میدهد.
سمبولیسم جهانی
واقعیت اینجاست که نقش ستاره هشتپر تنها مختص مراکش نیست و در بسیاری از فرهنگهای سرتاسر جهان دیده میشود. نمونههایی از آن در پرچمهای ملل و در آیکونوگرافی دینی دیده میشود. به واسطه استفاده شدن در فرهنگهای مختلف معانی متفاوتی را به آن نسبت دادهاند. راه بودا هشت مسیر دارد و هشت جاودانه در سنت چینی وجود دارد. اما آنچه که بر روی آن توافق نظر دارند توازن، تعادل و نظم جهانی است. این نقش در ستارهشناسی، مذهب و عرفان کهن نیز حضور دارد. نمادی است از تلاشهای اولیه انسانها و ستارگان برای فهم و انتقال نظم و یگانگی موجود در قوانین خلقت و طبیعت.
ریشههای نجومی
ریشههای شکلگیری نماد ستاره هشتپر در نجومی کهن قابل پیگیری است. هشت خط نمادی از چهار گوشه کیهان (شمال، جنوب، شرق و غرب) و زمان (دو انقلاب و دو اعتدال) است.

ستاره هشتپر و اسلام
در قرون وسطی از نقش ستاره هشتپر در هنر اسلامی فراوان استفاده میشده است. به آن خاتم یا خاتم سلیمان، مهر و نشان/خاتم پیامبران گفته میشد و به شکل انگشتری خاتمدار بود. اصطلاح "خاتم پیامبران" برای کتاب قرآن نیز به کار میرفت و معنای ایدئولوژیکی ویژهای برای مسلمانان داشت. هنرمندان زلیج مراکش ستاره هشتپر را sibniyyah,sabniyyah میخواندند که مشتقی از عدد هفت (سبت) بود.
ممکن است طراح خاتم مسلمانان از نمونه یهودی الهام گرفته شده باشد که خاتم سلیمان است. خاتم سلیمان یک ستاره شش پر است که از روی هم نشینی دو مثلث ایجاد شده است. بر طبق نوشته کتاب ارزشمند "راهنمای مبتدیان برای ساخت عالم" افسانههای اسلامی حکایت از آن دارند که سلیمان از این ستاره برای تسخیر جنیان، همتایان غیرمادی انسانها، استفاده میکرده است.
کاربرد کهن نماد ستاره هشتپر
ستاره هشتپر خیلی پیشتر از انتشار اسلام به عنوان یک نماد استفاده میشده است.
یک نجیبزاده ایتالیایی به نام پیترو دلا واله (Pietro della Valle) در میانه قرن هفدهم میلادی، استفاده از ستاره هشتپر را به عنوان یک خاتم یا مهر در ویرانههای شهر باستان اور (2000 سال پیش از میلاد مسیح)، Tell al Muqayyar، کشف کرد. وی مینویسد "من بر روی زمین قطعاتی از مرمر سیاه پیدا کردم... که به نظر میرسید گونهای مهر یا خاتم شبیه آنچه امروز شرقیها استفاده میکنند و با آن نامهها یا نوشتهها را مهر میزنند، است... در میان نامههای دیگری که در زمان کوتاه پیدا کردم نقش ممهور شده یک ستاره هشتپر بود."
ابراهیم پیامبر مشترک ادیان یکتاپرست (یهودیت، مسیحیت و اسلام) در شهر سومری اور زندگی میکرده است. حفاریهای اور باستانی نشان از استفاده از ستاره هشتپر در آن شهر دارد که اغلب به فرمی گلی هشتپر در جواهرات یا تزئینات فلزی استفاده میشده است.

سومریان آرایشی از خطوط را هم برای خدایان و هم برای ستارگان به کار میبردند. ستاره هشتپر خطی (هندسی؟!) نشان الهه اینانا، ملکه سومری بهشت و آسمانها و ایشتار الهه بابلی که با عنوان "مبشر نور" شناخته میشد، بوده است. ستاره هشتپری که در یک دایره محاط شده نمادی برای خدای خورشید بوده است. "آیین خورشیدی بابلی هسته اولیه و کهن الگوی ستارهشناسی و طالعبینی بعدی بوده است."(3)
قرنها یونانیها بر این باور بودند که ستاره فلق و شفق متمایز از هم هستند. یونانیها در 400 پیش از میلاد، درست 1500 سال بعد از سومریان دریافتند که ونوس ستاره شفق و فلق است. (4)
یکپارچگی مذهبی نمادها
چه اتفاقی میافتد که یک نماد پاگانی (pagan) برای یک خدا/ستاره تبدیل به یک نماد اسلامی میشود؟ چه ارتباطی میان استفاده اسلامی از ستاره هشتپر و استفاده از آن به عنوان یک نماد در فرهنگ سومری میتواند وجود داشته باشد؟
به تاریخ سومریان اشاره مختصری کردم تا خاستگاههای کهن ستاره هشتپر را به عنوان بازتابی از رصدهای نجومی در یکی از کهنترین تمدنهای جهان نشان بدهم. سومر در روزگاری از تاریخ جهان جای میگیرد که تمدنهای بسیاری مانند بابلیان، اکدیها، عیلام (پیشا هندوایرانی)، مصر و یونان قدرت گرفته بودند. به قدرت تخیلی بسیار قوی برای تصور اینکه چگونه این نماد به سایر فرهنگها راه پیدا کرد و در نهایت به اسلام رسید، نیاز نیست. من تصور میکنم پاسخ به این سوال که چرا نماد ستاره هشتپر در مقابل ستاره ششپر و برخی دیگر از اشکال ماندگاری بیشتری داشته است، یک داستان واقعی خواهد بود.
علاوه بر این تمامی مذاهب توحیدی بر اساس این حقیقت که ستارهها نیز بخشی از عالم خلقت هستند، به شیوههای مختلف برای ستارهشناسی و نجوم نیز جایی باز کردهاند. اسلام نیز نمادهای پاگانی را به همان ترتیبی به ارث برده است که دیگر مذاهب توحیدی که تاریخ و خاستگاهی مشترک با آن دارند، به ارث بردهاند. مسلمانان به شیوهای خود را با نمادهای کهن وفق دادند تا بتوانند آنها را با نگاه اسلام به خلقت سازگار کنند.
علاوه بر این نجوم نقشی مهم را در اسلام چه در گسترش، تعهدات (زیارت) و چه در اعمال روزانه (عبادتهای روزانهای مانند 5 بار نمازخواندن به سمت مکه) بازی میکند. ستارهشناسی اثری مهم نیز بر دانشمندان اسلامی داشته است. به عنوان میراثداران و وارثین متون کهن و هوداران مشتاق مطالعات علمی، علما و دانشمندان اسلامی دنبالهرو آموزههای یونانی بودند که به شدت تحت تاثیر حرکت و موقعیت ستارگان بودند. پیتاگوراس که اولین کسی است که خود را فیلسوف (دوستدار خرد) خوانده است از جمله افراد مهم برای علمای اسلامی بوده است. پیتاگوراس سیستمی از ایمان را ایجاد کرد که بر گرد ریاضیات شکل گرفت. پیتاگوراس ستارهها را کرههایی در نظر گرفت که به دور آتش میچرخند. وی بر افلاطون، ارسطو و فلسفه بعد از آنها اثر گذاشت.
عکس پایین از سایت www.discoverislamicart.org گرفته شده است و اسطرلابی را از موزه Batha در فاس نشان میدهد. "این اسطرلاب تمامی قطعات و بخشهای اسطرلابهای افلاکنمایی که مورد نیاز ستارهشناسان قدیم بود تا وقت نماز یا ارتفاع ستارهها را اندازهگیری کنند یا طالعبینی کنند را دارد. این اسطرلاب یکی از اولین اسطرلابهای قابل حمل در غرب است."

استفاده از ستاره هشتپر در تزئینات و نقوش معماری
نقشی که ستاره هشتپر در میان تزئینات و نقوش معماری اسلامی گرفته است شاید راهی را برای فهم معناهای نمادین متاخر آن در اختیار ما قرار دهد. خاتم در قلب بسیاری از نقوش تزئینی اسلامی جای گرفته است.
تزئینات جایگاهی ویژه در اسلام دارند. اسلام برای کم رنگ نمودن وسوسه بتپرستی که با تقلید و ترسیم مخلوقات زنده افزایش مییابد با هر گونه بازنمایی از موجودات زنده مخالفت میکند. در نتیجه هنر اسلامی نیز مانند علوم، ادبیات و توسعه معماری به شدت تحت تاثیر هندسه و مطالعات وابسته به آن قرار دارد و کاملا تزئینی است. تلاش برای شناخت هستی و نه پرستش آن در مرکز تفکر دینی اسلامی جای دارد و میبایست با استناد به این شناخت خالق این هستی را بزرگ داشت. پیامبر اسلام، محمد، چنین گفته است که"ستایش سزاوار پروردگاری است که به انسان قدرت کشف اهمیت اعداد را ارزانی داشته است."
علاوه بر این داشتن ذهنی منظم، مطالعه و خویشتنداری برای خلق نقوشی هندسی، پیچیده و دقیق در راستای این باور اسلامی است که انسانها بزرگترین مخلوقات خداوند هستند.
تصویر پایین بخشی از یک نقش زیلیج را نشان میدهد که برای تزئین دیواری از یک مجموعه در فاس استفاده شده است. در این الگو یا طرح استفادهای چندگانه از نقش ستاره هشتپر شده است چه به عنوان نقش مرکزی و چه به عنوان نقوش دربرگیرنده الگوی اصلی.

استفاده از نقش خاتم و گونههای متفاوت آن به عنوان نقش مرکزی را میتوان در طرحها و الگوهای پیچیدهتر نیز دید. دیاگرام پایین نشان میدهد چگونه یک الگوی متقارن هشتتایی به دور یک خاتم مرکزی که خود از چهار دایره که حول یک دایره مرکزی حلقه زدهاند، ساخته شده است، شکل میگیرد.

تصویر پایین بنایی در فاس را نشان میدهد که با نقوش متفاوتی تزئین شده که بر اساس خاتم شکل گرفتهاند؛ نقش خاتمی که خود به شکلگیری فرمهای مختلف ستارهای شکل ختم شده است.

اهمیت و جایگاه عرفانی
ابن عربی دیاگرامی شبیه به نسخه قبلی که نقوش حول آن گسترده میشدند، رسم کرده است. البته دیاگرام ابن عربی در مورد معنویت است و ربطی به تزئینات و آذینبندی ندارد. وی این دیاگرام را به عنوان بخشی از توضیح و تشریحات خود که میگوید: "همه پدیدهها هیچند اما در عین حال تجلی بودنی هستند که یکیست و آن خداست" رسم کرده است. تصادفا ابن عربی نیز در اسپانیا و در همان زمانی به دنیا آمده است که آغاز استفاده از طرحهای کاشی زیلیج است. همانگونه که صوفیگری در شمال آفریقا جایگاهی خاص یافته است استفاده معنوی وی از این نقش استفاده فراوان از ستاره هشتپر و هشتاییهای متقارن را در الگوی اسلامی مراکش توضیح بدهد.

عدد هشت در میان صوفیان نیز اهمیتی عرفانی داشته است. "یک هشتگوش با نقطه نهمی که در وسط دارد در نمادشناسی صوفیه دارای نقشی مرکزی است. طرح یا نشانی است که ارنست اسکات در مورد آن میگوید:’نشان از درونیترین و محرمانهترین اسرار آدمی دارد‘. نقشی که نشانی از تمامیت، قدرت و کمال دارد. این نماد کهن هندسی از جمله نقوشی است که صوفیه آن را در پیوند با Shambhala میدانند..."
یان الکساندر در وبسایت خود در مورد الگوها و نقوش طبیعی به ستاره هشتپر به عنوان نمادی هم صوفیانه و هم مراکشی اشاره میکند. وی نوشتهای را از مسجد جمعهای در ایران نقل میکند "فرمی نمادینه شده از مربع، مربعی که سهگوشههایی امتداد آن به سمت بیرون هستند (یک ستاره هشتپر) اختصاری نمادینه شده در مربع به سه گوشههایی که رو به درون دارند. (یک ستاره چهارپر) این دو نقش ستارهای در کنار هم نمادی از چرخه خلقت هستند: « the breath of the compassionate»" (هیچ تصوری ندارم که اصل این مطلب به فارسی چه بوده است و ترجمه من قطعا نارساست و جملهای مشابه آن ندیدهام و هیچ حدسی هم ندارم کدام مسجد جامع در ایران چنین جملهای دارد و هیچ تصوری ندارم آخرین جمله دقیقا برگردان چه عبارتیست. فعلا این چند کلمه را به همین شکل نگه میدارم تا معنای درستی برایشان بیابم.)
the breath of the compassionat (یکی از خوانندگان نوشتند معنی این عبارت نفس الرحمن است و عبارتی است از ابن عربی)
نقش پایین حاصل تکرار خاتم است. ستاره چهارپر صلیب شکل که در متن بالا به آن اشاره شد در فضای منفی نقش پایین دیده میشود. این نقش the breath of the compassionate خوانده میشود. از جمله نود و نه نام شناخته شده خداوند در سنت اسلامی compassionate (رحیم؟) اسمی است که بیش از بقیه به زبان میآید. "به واسطه چرخه سرنوشتساز نَفَس الهی جهان مکررا خلق و نگهداری میشود، از میان میرود و دوباره تجدید حیات مییابد... این نقش بیش از آنکه یک نقش تزئینی باشد the Breath of the Compassionate یک مدل کیهانی است، نمادی از کنش نیروهای متضاد که حقیقت این نقش را آشکار میکند." با توجه به باور مسلمانان به وجود انسان و جن و ارتباط مربعها با جهان مادی، جای شگفتی نیست که Breath of the Compassionate و خاتم پیامبر در بافت اسلامی نیز نشاندهنده کنش متقابل این دو است.
کیث کریچلو (Keith Critchlow) که به شکلی گسترده نقوش و الگوهای اسلامی را مطالعه کرده است اظهار میدارد که "این کهن الگوی چهارتایی ارتباطی عمیق و ژرف با نبوع مراکشی دارد به ویژه چنانکه با آفریقا و مهاجرت نمادها از جنوب در ارتباط است. کریچلو زبان الگوها و نقوش مراکشی را شبیه به اواخر حکومت شاه حسن دوم توصیف میکند که اغلب آن را توصیفی از مراکش میدانند"... برگرفته از اعماق افریقا که در پرتو اسلام تغییر پیدا کرده است، با قلب گرامی داشته شده و به خاطر مانده و از نسلی به نسل دیگر به واسطه عشق به زیبایی منتقل شده است.
نتیجهگیری
ستاره هشتپر به عنوان یک نماد درک اولیه انسان از نظم هوشمندی که جهان ما بر پایه آن شکل گرفته است را نشان میدهد. امروزه معانی مذهبی و عرفانی را در بردارد. در فرهنگ اسلامی آن را با عنوان خاتم میشناسند که این فرم و نمونههای مختلفی از آن در سرتاسر مراکش در مرکز شاهکارهای چشمگیر هنر زیلیج دیده میشوند. نقش خاتم حاصل رنگ و همنشینی نقوش، نمادی از ستارهشناسی کهن، پیوند متقابل [میان نیروهای متضاد] و ایمان به پیوند و هماهنگی نهایی خلقت است. به این ترتیب خاتم بالاترین فضیلت در فرهنگ مراکشی: دانش، وحدت، ایمان و عشق به زیبایی را نشان میدهد.

اصل مطلب را در اینجا و اینجا ببینید.
برچسبها:
ستاره هشت پر,
ستاره اسلامی,
خورشید,
نجوم