پشمینه بافت

پاره-پوره‌های ترک یا عثمانی

این سایت یا به عبارت دقیق‌تری این حراجی، عکس یک سری فرش پاره-پوره با تاریخ‌های نجومی عجیب و غریب هم برای فروش و حراج گذاشته است روی صفحه اصلی کاتالوگ آنلاینش. بعضی از اعداد عجیب بودند، قرن شانزدهم، هفدهم، حتی قرن هجدهم به نظرم زیادی دور بود اما نکته دیگری که خیلی خیلی خیلی مهم‌تر بود، ترک بودن همه آن بافته‌ها کهنه پاره-پوره بود و تا جایی که من دیدم مثلاً یک نمونه افغان یا ایرانی در بینشان نبود. هزار پرسش ناگهان در ذهنم سربلند کردند که تبعاً حوصله ندارم بپرسم اما خلاصه کلام این است که چطور می‌شود که آن‌ها از این فرش پاره-پوره‌های خیلی قدیمی دارند و ما نداریم؟!!

چرا و به چه دلیل؟

و اینکه قدمت این پاره-پوره‌هایی که مثلاً چهار قرن سن و سال دارند را چطور تعیین می‌کنند.

البته برای شمایی که ممکن است زیاد در کار فرش نباشید می‌نویسم که ما هم فرش‌های خیلی قدیمی مثلاً چهارصد ساله هم داریم که اتفاقاً خیلی هم حالشان خوب است و غیر از پرزها که رفته و سابیده‌اند، باقی فرش کاملاً سالم است و مثلاً فرش‌های حرم امام رضا بودند که در زمان صفوی بافته شده‌اند و حالا در موزه همان مکان نگهداری می‌شوند اما پرسش این است که اگر اندکی در همین اینترنت یا بین کتاب‌ها بگردید فقط ترک‌ها و ... در موارد خیلی اندکی مصری‌ها که آن‌ها هم بر اساس جغرافیا و تاریخ، در آن زمان‌ها، بخشی از همین ترک‌ها به حساب می‌آمده‌اند، از این چیزها دارند و نمایش می‌دهند و صد البته در حراجی‌ها می‌فروشند و خدا عقل به اروپایی‌ها بدهد یا ندهد که این‌ها را می‌خرند. منظورم از این چیزها، فرش‌های پاره-پوره‌ای است که مثلاً کلاً بخشی از ترنج فرش باقی مانده است.


برچسب‌ها: حراجی فرش
+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۸/۰۲/۱۹ساعت 10:56  توسط آرزو مودی   | 

کناره قفقازی

MARSALI, CAUCASUS RUNNER, CIRCA 1870

 

این سه عکس آخر از پست‌هایی بودند که خرداد ماه ذخیره کرده بودم و ارسالشان نکرده بودم شاید ترجیح داده بودم، مطلب مرتبطی بیابم و بعد این‌ها را بگذارم که نیافتم. این آخرین عکس از نمی‌دانم کدام حراجی است که خرداد ماه/ژوئن برپا شده بود و عکس‌هایش را برداشته‌ام.


برچسب‌ها: فرش قفقاز, کناره
+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۶/۰۹/۲۱ساعت 7:14  توسط آرزو مودی   | 

فرش مشهد

فرش مشهد - تاریخ بافت: 1347 خورشیدی (؟)* - 3/40 × 4/34 متر

 

یک چنین بافته‌ای با یک چنین مساحتی (بیش از دوازده متر مربع) هرگز نمی‌تواند طبق نظر ارزیاب خارجی این بافته، یک قالیچه نماز باشد به ویژه که چندان اثری از فرمی مشابه طاق یا محراب هم در کار نیست. آنچه در این نقشه میتواند برای ما یادآور بعضی از قالیچه‌های نماز باشد، نقش یک دوم درختی زمینه است که در برخی از قالیچه‌های نمازی دیده می‌شود که در ایران و هرکه ترکیه و... بافته می‌شوند. پرده بودنش هم تقریباً منتفی است (می‌توانم این تقلّب را به شما برسانم هدف اصلی و اولیه بافتن این دست بافته‌ها با این نقش و طرح، با محراب یا بدون محراب، برای آویختن بر روی دیوارها بوده است، بی‌آنکه پرده باشند***). کاربرد بافته‌های شرقی را عموماً اندازه‌هایشان معلوم می‌کند و نه نقششان پس اصلاً درست نیست هر بافته‌ای که نقش محرابی داشت را قالیچه نماز بدانیم (مسأله‌ای که متخصص غربی آن را درک نکرده است و پافشاری بیش از حدشان در prayer rug دانستن این گونه بافته‌ها آشفتگی و بعداً بدفهمی عجیب و غریبی در این حوزه به ویژه برای متخصصین تاریخ هنر و تاریخ تصویر ایجاد کرده است). قالیچه کتیبه و امضا هم دارد؛ دو طرف بالایی قالیچه، به شکل قرینه نوشته شده است: عمل سید صباغ.

 

*** پشت سر تقلّب مطالعه هزاران صفحه متن تاریخی و غیرتاریخی نشسته است و بر اساس سلیقه و میلی درونی که "من فکر میکنم اینطور است"، به آن نرسیده ام.

* در کامنتها گفتند که با توجه به ویژگیهای فرش ممکن است هجری قمری صحیحتر باشد.


برچسب‌ها: فرش ایران, فرش مشهد, قالیچه نماز, نقش درخت
+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۶/۰۹/۱۸ساعت 9:43  توسط آرزو مودی   | 

فرش قفقاز

MANASALI, SHIRVAN AREA, AZERBAIJAN, CIRCA 1860

 

چیزی که همیشه برای من در مورد این دسته از بافته‌ها عجیب و قابل توجه بوده و خواهد بود، پیروی و وفاداری بی‌قید و شرطشان از ساختاری معین است. گاهی اوقات به نظر می‌رسد نقوش با کمترین تغییری و تبدیلی در ساختاری کاملاً روشن و معین بافته می‌شوند و گویی تمامی بافندگان این دسته بافته‌ها در کل این منطقه، به دلیلی نامعلوم، بی‌قید و شرط از قاعده‌ای کاملاً روشن پیروی می‌کنند. (این بی قید و شرط بودگی را عموماً در عملکرد بافندگان دیگر مناطق یا بافندگان همین منطقه اما در مواجهه با نقوش دیگر نمیبینیم و بارها در همین وبلاگ شواهد بسیاری را از این –گاهی- خیره‌سری بافندگان آورده‌ام). در این دسته بافته‌ها تغییرات بسیار اندک هستند و گاهی، فقط گاهی، رنگ‌ها اندک تغییری را نشان می‌دهند و به نظر می‌رسد بافنده، هنگام بافت این دسته بافته‌های آیینی*** (تنها اسمی که بعد از پنج سال کار کردن می‌توانم با خیالی آسوده‌تر به این دسته از بافته‌هایی بدهم که به اشتباه به قالیچه نماز شهره‌اند)، به دلیلی نامعلوم حتی دیگر پیرو تخیل خود نیز نیست و تنها آن چیزی را می‌بافد که باید ببافد.

چرا؟ هنوز نمی‌دانم.

 

*** آیینی از آن جهت که معتقدم اساس شکل گیری این بافته‌ها و کاربرد بعدی‌شان ارتباط مستقیمی با اجرای آیینی داشته است که در صد یا دویست سال گذشته به اشتباه نماز تلقی شده است. به عبارت دیگر عدم وجود تفاهم متقابل، کارشناسان خارجی را به نقطه‌ای سوق داده است که این دیدگاه غلط را رواج داده‌اند که این بافته‌ها –بنا به وجود شباهت‌های قرینه با محراب‌ها- قالیچه نماز هستند؛ در صورتی که چنین نیست. در پایان نامه فوق لیسانسم نشان داده‌ام که این بافته‌ها ارتباطی بی‌بدیل و مشخص با مرگ دارند. کاربرد آیینی این بافته‌ها هیچ ارتباطی با نماز و برپا داشتن نماز ندارد. این دسته بافته‌ها – با در نظر گرفتن اندازه بزرگی که دارند- برای گذاردن نماز هیچ کاربردی نداشته‌اند و ندارند. به عبارت دیگر بافته‌هایی که برای برپا داشتن نماز استفاده می‌شوند، به دلیل کاربری موقتشان که پس از پایان نماز و پاک ماندن عموماً جمع می‌شوند، بافته‌هایی کوچک هستند.


برچسب‌ها: فرش قفقاز, فرش شیروان, قالیچه نماز, نقش بته
+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۶/۰۷/۲۶ساعت 6:55  توسط آرزو مودی   | 

کلگی - شمالغرب ایران

سایت Skinner این کلگی زیبا را بر روی صفحه پیشواز حراجی جدیدش در این آدرس قرار داده است (لطفاً بر روی کلمه آدرس کلیک کنید شما را به صفحه حراجی جدید این شرکت خواهد برد).

در صفحه 34 کاتالوگ این حراجی در توضیحات مربوط به این فرش فقط به شمالغرب ایران و تاریخ 1850 میلادی اشاره شده است. این کاتالوگ به ما نمی‌گوید که این فرش دقیقاً در کدام نقطه از شمالغرب ایران بافته شده است. اگر از من بپرسید شاید می‌گفتم سراب ولی ویژگی‌های این کلگی قرابت چندانی با کارهای سراب ندارد. نقش‌ها درشت‌تر هستند و نوع رنگ آمیزی نیز با کارهای عموماً تیره و تار سرابی نمی‌خواند. به بافت فرش دسترسی نداریم و می‌بایست بر اساس ویژگی‌های ظاهری منطقه احتمالی بافت را حدس بزنیم. هریس؟ در هریس ندیده ام کلگی ببافند. آیا ویژگی‌های طراحی ما را به سمت نقاط مرزی‌تر نمی‌کشاند؟


برچسب‌ها: فرش ایران, شمالغرب ایران, کلگی
+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۹۶/۰۷/۲۳ساعت 10:0  توسط آرزو مودی   | 

فرش ویس

فرش ویس

 

ویس کجاست؟ نمیدانم. یک وِیس میشناسم که در استان خوزستان است ولی مطمئناً این بافته آنجا بافته نشده است و این وِیس نیست و ویس است!

آخ خ خ خ از آن زمینه سورمه‌ای/کبود یکدست ساده بافش!

 

... و امّا ویس معادل wis که در حراجی‌های انگلیسی و آلمانی دیده‌ام و ویست که گویا ت غیر ملفوظ است در فارسی که بزرگترین دهستان شهرستان خوانسار است. با شرمندگی تمام، پیش از این نمی‌دانستم خوانسار عزیزم فرشبافی دارد. هیچ وقت هیچ نمونه فرشی با عنوان و برچسب خوانسار ندیده بودم و مرحوم معماریان -دوست عزیز تازه درگذشته‌ام [روحش شاد]- به فرشبافی در خوانسار اشاره کرد و قرار بود عکسی از این نمونه بافته‌ها برایم بفرستد که اجل مهلتش نداد. نمونه کارهای گلپایگان و فریدن را دیده بودم اما هیچ وقت توجه نکرده بودم که نمی‌شود این دو ناحیه فرشبافی داشته باشد و خوانسار که فاصله چندانی با فریدن ندارد و تقریباً بین این دو قرار دارد، فرشبافی نداشته باشد.

اگر از من می‌پرسیدید انتظار داشتم این بافته کار جایی در استان همدان باشد و ترکی باف باشد چرا که ویژگی‌های طراحی چندان قرابتی با کارهای استان اصفهان و چهارمحال و ارمنی باف‌هایی که من دیده‌ام، ندارد و آن آبی روشن دلفریبی که به کار گرفته‌اند یا روناسی ملایم حاشیه برای این منطقه بیش از حد ملایم است اما ترنج مسلط و ساده‌بافی زمینه جایی برای جولان این حدس باقی نمی‌گذاشت اما باز هم انتظار نداشتم کار جایی در استان اصفهان باشد.

آقای رضاعلی در مورد ویست و این بافته در کامنت‌ها کامل توضیح داده‌اند. لطفاً کامنت‌ها را دقیق بخوانید.

 

 

پینوشت: یکی از خوانندگانم پرسیده بودند علاقه من به آبی‌ها دلیل خاصی دارد؟ خیر ندارد. صد البته کیفیّت رنگ‌آمیزی خوب نیل در قیمت گذاری مستقیماً اثر می‌گذارد (در مورد نیل کیفیّت بدش که به عبارتی ابرش میشود هم مطلوب است) اما من که تاجر نیستم و با قیمت‌ها سروکار ندارم و علاقه من به آبی‌ها و  کبودها صرفاً سلیقه شخصی است و به عکس باقی موارد در فرش چندانی علاقه‌ای به سرخ‌ها و قرمزها ندارم.


برچسب‌ها: فرش ایران, فرش ویس
+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۶/۰۶/۱۳ساعت 11:10  توسط آرزو مودی   | 

قالیچه‌های محرابی و نقشمایه‌های یهودی

یادداشت زیر ترجمه‌ای است از متنی که در این آدرس می‌توانید اصل آن را پیدا کنید. لینک را آقای سلیمانی فرستادند و سپاسگزارم. روز جمعه را صرف ترجمه این متن کردم اما هیچ کدام از مطالبی که در این یادداشت آمده‌اند را تأیید نمی‌کنم و رد هم نمی‌کنم. نویسنده را نمی‌شناسم. آدم سرشناسی نیست. از آنجایی که به ویکی‌پدیا ارجاع داده است به باقی منابعی که بدان‌ها اشاره می‌کند هم با شک نگاه می‌کنم. عبارات و اصطلاحات یهودی و غیر یهودی را به دلیل عدم آشنایی ترجمه نکردم؛ سپاسگزار خواهم بود اگر معادل درست فارسی‌شان را می‌دانید به من هم بگویید تا اصلاحشان کنم. اجازه بدهید من هم به همراه شما این متن را دقیق‌تر بخوانم و بعداً بیشتر در مورد آن با هم صحبت خواهیم کرد و توضیح خواهم داد که چنین یادداشت‌هایی، اصلاً در کدام رتبه و مرتبه نسبت به فرش طبقه‌بندی می‌شوند.

 

 

قالیچه‌هایی از Ark گمشده

قفقاز

هورست نیتز

Kaukasische Teppiche نوشته ادر، دی (Eder, D) در سال 1980 (و چاپ انگلیسی زبان این کتاب به قلم آی. بنت، 1982 با عنوان فرش‌های قفقازی) مدت زمانی طولانی نقش سنگ زیربنای درک و شناخت ما از قالیچه‌های قفقازی قرن نوزده و بیست میلادی را بازی می‌کرد. در نتیجه مایه تعجب است وقتی می‌بینیم در کتابی که به تازگی و در سال 2000 به قلم اس.یو آزادی، ال. کریموف و دبلیو زولینگر با عنوان Azerbaidjanisch-Kaukasische Teppiche چاپ شده است، هیچ ارجاعی به این گروه از قالیچه‌ها که دوریس ادر آن‌ها را شناسائی و توصیف کرده است، به عبارتی Tachte Shirvan (تخت شیروان؟.م)، نشده است.

قالیچه شماره 09، یک قالیچه تخت شیروان متعلق به نویسنده

بخشی از قالیچه 09 (تصویر بالا)

 

تخت در زبان ترکی-ایرانی به معنای "اورنگ [پادشاهی]" است چه در وجه معنایی و چه در وجه تشبیهی و تصویری. برای مثال، تخت سلیمان، تپه‌ای در شمالغرب ایران، 110 km سنندج و شمالغرب بیجار، یک سایت حفاری است از شهری که روزگاری در عهد ساسانیان و بعداً در دوره مغول استحکاماتی داشته است. اهمیت قالیچه‌های تخت شیروان در نماد خاص به نسبت درشتی است که در این دسته قالیچه‌ها نقش می‌شود و دوریس اِدِر آن‌ها را در قالب تخت و اورنگ آوار می‌بیند. آوار به احتمال زیاد شهری از آنِ هون‌ها بوده است و در ناحیه‌ای بین منطقه دُن سفلی در غرب و کرانه‌های شمالشرق دریای سیاه واقع شده است. به نظر می‌رسد صدها سال به عنوان نیرویی نظامی خودنمایی کرده‌اند و بیزانسی‌ها را در ابتدای کار با دردسرهای جدی روبه‌رو ساخته‌اند. این گروه را با عنوان آوارهای قدیم می‌شناسند. آوارهای جوانتری نیز وجود دارند که تا روزگار حاضر در داغستان ساکن شده‌اند. مبتنی بر زمینه‌های زبانی این گروه برخی از نویسندگان معتقدند که این گروه جوان ارتباطی با گروه قدیمی ندارند (www.wikipedia.org). در چند سال گذشته به طور کاملاً تصادفی، چه در اینترنت و چه در بازار با دو یا سه قالیچه با عنوان آوار برخورد کرده‌ام که به نظر می‌رسد به لحاظ نقش ارتباطی با هم نداشتند و به نظر می‌رسید هیچ پیشینه احتمالی در این مورد در ذهنیّت من نیز نداشتند.

در نتیجه آنچه که بر روی آن دسته قالیچه‌ها نقش می‌شود تخت و اورنگ آوار جوانتر نیست، می‌تواند نمونه‌ای از گونه‌های قدیمی‌تر باشد؟ شاید باید گفت هیچ کدام. جستجویی که بر روی گوگل انجام شده است و به دنبال ورودی‌هایی با عنوان آوار بوده است، هیچ نتیجه‌ای که بتوان آن را با این نقش خاص (بر روی منسوجات)  مرتبط دانست به دنبال نداشته است (ورودی‌هایی که مد نظر قرار گرفتند اطلاعات مربوط به یکی از مهم‌ترین نمایشگاه‌هایی مربوط به فرش آوار در چند سال گذشته در اتریش را شامل می‌شد). با وجود چنین شرایطی عجیب نیست که انتساب تخت و اورنگ آوار طنینی در کتاب آزادی و همکارانش نمی‌یابد و هیچ اثری از آن در آن نسخه نیست.

اورنگ آواری که بر روی آن دسته قالیچه‌ها نقش شده است به احتمال زیاد بازنمائی است از یک Torah Shrine  یا the Ark of the Law  (و در عین حال: Ark of Convenant).

با مقایسه نقشمایه اصلی قالیچه شماره 09 با نمونه‌هایی بسیار قدیمی‌تر از Torah Shrine یا Ark در بخش I از این سالن، بلافاصله روشن می‌شود که تمامی عناصر مهم مشترک هستند که به عبارت دیگر شامل سقف سه گوش بر روی ساختمان پنج ضلعی، جعبه اصلی، پایه سه تایی و باقی موارد می‌شود؛ درهای ورودی شکل کمان را به خود گرفته‌اند، بیانگر اصل تفوق و برتری در یک زبان تصویری متفات (برای یک بحث بسیار جذاب، میان دیگر موضوعات معنای نمادین "در آسمان"، Cammann, S.V.R., 1972, Symbolic Meaning in Oriental Rug Patterns I-III, TMJ III/3 pp 5-54 را ببینید).

در بحثی در مورد بعضی از این قالیچه‌ها در مجموعه زولینگر (Zollinger) آزادی و همکارانش تعجب خود را در مورد آن نماد عجیب و واقعاً شاخص در سطوح بسیار بالای تجزیه و تحلیل تکنیکی‌شان به زبان می‌آورند ("Das äußerst eigenartige Fünfeck", Azadi, S.U., Kerimov, L., Zollinger, W., 2001, a.a.o., p 362) اما هیچ مفهومی را پیشنهاد نمی‌دهند. تنها در یک جاست که آن را ترکیبی از نقش جانور و اورنگ می‌دانند ("Tier-Thron-Komposition", a.a.o. p 332). بر خلاف ادر که قائل بر برچسب و عنوانی گروهی برای آن دسته قالیچه‌ها بود (تخت شیروان)، آن‌ها به سادگی این دسته قالیچه‌ها را بر اساس منطقه‌ای جغرافیایی نامگذاری می‌کنند، برای مثال Marasali که روستایی است در منطقه شیروان.

 دوریس ادر هیچ اشاره‌ای به این موضوع نمی‌کند که چه کسی اولین بار اصطلاح "تخت شیروان" را به کار برده است یا ذکری از این موضوع به میان نمی‌آورد که آیا خود خالق این عبارت بوده است. من به خوبی بر این موضوع واقف هستم که چرا "قالیچه‌باز ها" –در نبود تفسیری مناسب‌تر و درخورتر به ناگاه به سراغ مفهوم "تخت" به مثابه یک اورنگ رفته‌اند که انگاشت و تصوّری است در صورت ظاهر ممکن اما در عین حال فارغ از هر قاعده قابل قبولی. ترجمه دیگری را نیز می‌توان برای کلمه "تخت" در نظر گرفت: "کمان" یا احتمالاً "سنتوری" که گرچه هیجان کمتری را به دنبال دارد اما ترجمه‌ای فنّی‌تر برای این کلمه به شمار می‌رود. همانگونه که پیش از این نیز بحث شده است، "سنتوری" اهمیّتی ویژه را در این بحث به خود اختصاص می‌دهد. در هر صورت، این ترجمه "خودمانی‌تر" به هیچ پرسشی پاسخ نمی‌دهد اما در عین آشفتگی و سردرگمی کمتری ایجاد می‌کند.

با در نظر گرفتن "Ark of the Law" – قالیچه‌ها را می‌توان در میان چهار گروه متفاوت جای داد:

(1)  ویژگی اصلی این گروه تکرار Ark of the Law است و تمامی دیگر جزئیاتی که نقش می‌شوند، تزئینی هستند (قالیچه 09). چیدمان و آرایش arkها و استفاده از فضا، اگرچه چندان ظرافتی ندارد، بازتابی است از فرش کنیسه اسپانیایی که در موزه هنرهای اسلامی برلین نگهداری می‌شود. در آن مفهوم این بافته برای من یک "قالیچه کلیدی" است. اگر چنین شرایطی به واسطه ظاهر آراسته و طراحی تمیزی که این بافته دارد که برای من به مثابه یک دژاوو عمل می‌کند، نباشد، شاید به واسطه شباهتی باشد که با نقشمایه فرش کنیسه دارد و تاکنون در خاموشی مانده است و توجه چندانی را به سمت خود نکشیده است.

این دسته عمومیت چندانی ندارد، تنها نمونه دیگری که در حال حاضر به خاطر دارم مربوط به حراجی Negel اشتوتگارت در سال 1981 می‌شود (قطعه 173، در دویست و نود و یکمین حراجی).

(2)  یک نمونه از دو گروهی که بیش از بقیه رایج هستند، با Ark، قرص‌های دایره‌ای شکلی از ده فرمان و تصاویری انسانی که بنا به گفته آزادی، کریمف و زولیگر، مشغول رقصی دسته‌جمعی "Jally" هستند، شناخته می‌شوند. اگر کسی پذیرفته باشد که نگاره اصلی Ark است، تفسیر مرتبط با Jally دیگر متقاعدکننده نخواهد بود (و این همان اتفاقی است که در مورد تفسیری رخ می‌دهد که بر مبنای این فرضیه ساخته می‌شود که قرص‌ها سنگ قبرهای اسلامی هستند). من مردی را می‌شناسم که در باکو زندگی کرده است و زمان بسیار زیادی را با پدربزرگ و مادربزرگش در قوبا گذرانده است و پدربزرگش یک خاخام یهودی بوده است. اکنون، در یک جایگاه رسمی، در حال تلاش برای هماهنگ ساختن مهاجران یهودی شوروی (سابق) با سبک زندگی آلمانی است که به عقیده من کاری است بسیار ظریف و در خور ستایش. به عقیده وی، جامعه یهودی Jally نمی‌رقصد و چنین رقصی در بین ایشان رایج نیست و صرفاً به جمعیت مسلمان مربوط می‌شود.

آن دسته پیکره‌های انسانی حائز اهمیّتی بسیار زیاد هستند. اگر به فرض من این موضوع را درست بدانم، بر اساس سنّت یهودی برای یک نماز کامل به حضور ده مرد نیاز است. در اکثر قالیچه‌هایی از این دست، به ویژه آن دسته‌ای که به نظر قدیمی‌تر می‌رسند، ده پیکره نقش شده است. تا آنجایی که به رقص Jally مربوط می‌شود هیچ الزام و اهمیّتی برای عدد ده وجود ندارد.

علاوه بر این، با توجه به مدخل ده در فرهنگ جامع بریتانیکا، هنگامی که ده مرد یهودی در کنار هم جمع شوند یک جامعه یهودی تشکیل می‌شود، می‌بایست یک کنیسه ساخته شود، وظیفه‌ای که می‌تواند بسطی باشد برای برخی از این معانی – آیا یک کنیسه یا Ark بافته شده [بر روی یک قالیچه] یک راه ساده برای درز این معنا است؟

قالیچه‌ای که پس از این می‌آید از کتاب دوریس ادر/ یان بنت (تصویر شماره 11) آمده است. این قالیچه نمونه‌ای باشکوه از این دسته است و آن پیکره‌ها را در Ark در گونه‌ای "تصویر مایل و کج" به بند کشیده است (تمایز پیکره از زمینه متضمین اصلی ادراکی است). اگر دقیق‌تر نگاه کنید، می‌توانید شکل Ark را بین پیکره‌ها تشخیص بدهید. شکلشان به واسطه بازنمایی Ark تعیین می‌شود که به عنوان گونه‌ای از "متغیّری مستقل" در این فرآیند تعیین می‌شود.

 

11 ادر/دوریس 271

 

 

و دو نمونه جدیدتر

 12 ادر/دوریس 269

 

13 آزادی و همکاران، 086

 

(3)  این گروه به واسطه یکپارچه سازی بسیار نامتعارفی از بازنمایی‌های مسیحی و مسلمان، Ark که زیر سه گوشه یا سنتوری قالیچه نماز نقش شده است:

 

14 ادر/بنت 326

 

15 ادر/بنت 327

 

 16 آزادی و همکاران 308

 

 

  17 آزادی و همکاران 077

 

18 آزادی و همکاران

 

مانند آنچه که در مورد اصل این نوع مطرح می‌شود و یا خود این پرسش، این یکپارچگی و ترکیب ممکن است چه چیزی را در خود داشته باشد یا به ما نشان بدهد؟ نمی‌دانیم و تا کنون چیزی در این مورد نشنیده‌ایم و اثری نیز چاپ نشده است (کمی پایین‌تر نگاهی گذرا به این موضوع خواهیم داشت)

(4)  قالیچه‌های این گروه (قالیچه 19) نیز، به عقیده من، چندان متعارف نیستند، نمونه‌ای که آستین دویل در مهمانی کشیشیان ارائه کرد و جان هاو در Turkotek در ژانویه امسال آن را به نمایش گذاشت تنها نمونه‌ای است که تاکنون دیده‌ام. به نظر می‌رسد خبری از حضور Ark و قرص‌ها نیست، فقط بازنمایی آیکونوگرافیکی از پیکره‌های انسانی باقی مانده است (دسته دوم را ببینید). فقط در صورتی که بدانیم باید به دنبال چه چیزی باشیم، می‌توان از میان پیکره‌های دور از هم شکل ark را بیرون کشید.

 

19 HM3

 

با کمی بحث و جستجوی بیشتر می‌توان به چند فرضیه شکل داد:

(1)  یهودیانی که اسلام آورده‌اند ممکن است این نماد مربوط به ark را به عنوان نشانی از گذشتگانشان حفظ کرده باشند. ممکن است اهمیّت دینی و مذهبی خود را در طی قرن‌ها از دست نداده باشد و ممکن است این اتفاق رخ داده باشد و از معنای مذهبی خود تهی شده باشد. بنا به عقیده برخی (www.wikipedia.org) ممکن است این Tat، پیش از اینکه این اکثریت در دوره مغول اسلام آورده باشند، یهودی باشد. "یهودیان کوه نشین" در منطقه داغستان قوبا به زبانی یهودی-تاتی صحبت می‌کنند که با زبان تاتی تاتی‌های مسلمان در ارتباط است (www.wikipedia.org). به عقیده ای. فولتن، 1997 در "Jewish Carpet" زبان "یهودیان کوه نشین" فارسی است که با حروف عبری نوشته می‌شود (ص.27). گفته‌ها و عقاید دیگری نیز وجود دارند دال بر این موضوع که یهودیان کوه نشین بازمانده‌ای از اسرای بابلی هستند که در زمان نابودی first temple در اورشلیم و loss of the Ark آواره شده‌اند.

کمی بعدتر تاخت و تاز و شکنجه و آزار قدرت‌های مسیحی ارتودوکس پیش از و پس از "روسی‌سازی" این منطقه بوده است که احتمالاً یهودیان را به سمت جستن پناهنگاهی زیر چتر مسلمانان هدایت کرده است. یک فرمول قدیمی برای بقا را در دیاسپورا (پراکندگی یهودیان) به خاطر دارم: "جایی که نمی‌توانید بر چیزی فائق بیایید، همیشه تلاش کنید تا در زیر چتر حمایتش قرار بگیرید" (Singer, I.B., 1977, A Crown of Feathers and Other Stories. Penguin, Harmondsworth, England).

(2)  در کنار Ark، هر چهار دسته قالیچه ویژگی‌های طراحی و تکنیکی دیگر قالیچه‌های منطقه شیروان-قوبا-داغستان و قره‌باغ را بر خود دارند. به نظر می‌رسد چنین وضعیتی منطبق بر پراکندگی (اولیه) جمعیت یهودی باشد. علاوه بر این، تنها جوامعی کوچک از یهودیان باقی مانده‌اند، به نظر می‌رسد Kyurdamir در شیروان (Marasali چندان دورتر نیست) یک مرکزیت منطقه‌ای داشته باشد. ممکن است کردها که از جمله پرتوان‌ترین بافندگان، در هر کجا که ساکن شوند، هستند، چنین مسئولیتی را در قبال این دسته قالیچه‌ها بر عهده داشته باشند؛ بعضی از ایشان ممکن است در زمان بافته شدن این قالیچه‌ها یا بسیار پیشتر از آن یهودی بوده باشند و یا ممکن است چنین نبوده باشد. در هر مورد، یک جمعیت زنده و ماندگار یهودی در Kyurdamir وجود دارد.

به عقیده یکی از تاجران ایرانی ساکن تبریز، قالیچه‌هایی از این دست که در تصویر 09 آمده است، بنا به عقیده و ادعای وی "کازاک‌های کرد" خوانده می‌شوند. چنین مساله‌ای می‌تواند باعث شگفتی هر کسی بشود.

(3)  همگی ما گاه و بیگاه با این موضوع برخورد کرده‌ایم که طرح‌های "پیچیده‌تر و ظریف‌تر" از دربار راه به سوی روستاها و قبایل باز کرده‌اند؛ فرضیه‌ای که هیچ قطعیتی در موردش نیست و به همان اندازه که امکان درستی آن وجود دارد اشتباه بودنش نیز ناممکن نیست. با این حال، اگر خواهان جستجویی دقیق به دنبال درباری باشید که می‌توان در این موضوع اعتباری برایش قائل بود، به طور قطع باید به سراغ خوانات خزر برود. خزرها از حوالی 600 میلادی در قسمت شمالی دریای سیاه و اطراف کاسپین ساکن شدند و کمی بعدتر گسترش یافتند و تبدیل به یکی از قدرتمندترین نیروها در این منطقه گردیدند، یک ایالت واسط بین قدرت‌های ارتودوکس مسیحی و اسلامی که در حال گسترش بود و تقریباً از کل منطقه قفقاز باج و خراج می‌گرفتند. این مردم ترک بودند، یهودی بودند و جامعه‌ای را تشکیل می‌دادند. یکی از حاکمانشان، ژوزف، با یکی از مقام‌های رده بالای رسمی یهودی در دربار موریش‌های شمال آفریقا در اسپانیا که به دو خلیفه بعد عبدالرحمن سوم (961-912) و پسرش حکم دوم (976-961) خدمت کرد، در ارتباط بود و مکاتبه می‌کرد. این مکاتبات باقیمانده است: نامه‌ای از خاخام حصادی (hasadi) پسر ایزاک بن شاپروت به شاه خزرها ((http://www.fordham.edu/halsall/source/khazars1.html.

از این موضوع اطلاعی نداریم که این نامه دقیقاً کدام مسیر و راه را در پیش گرفته است اما محتمل‌تر آن است که در مسیر کهنی سفر کرده است که در هزاره گذشته رفت‌وآمد بیشتری داشته است، شاخه شمالی جاده ابریشم که در گذرگاه داریل قفقاز را قطع می‌کند -پمپئی در آن نقطه ساخلوئی را رها کرده بود (Stark, F., 1966, Rome on the Euphrates, John Murray, London)- و به پونتیک در طرابوزان می‌رسد. جایی که نامه‌ها می‌توانستند سفر کنند پس این امکان وجود دارد که فضایی برای هدایا، قالیچه‌ها و شاید حواله‌ها یا طراحی‌هایی برای هنرهای تزئینی نیز سفر کرده باشند؟

در نهایت، چنگیز خان این خوانات را مقهور ساخت و مردمش در کل ناحیه‌ای بسیار وسیع پراکنده شدند. بنا به عقیده ای. فنتون، 1997 در Jewish Carpetsبعضی از این گروه در قفقاز جنوبی ساکن شدند. جابه‌جایی در راستای کرانه خزر و در طول آلبانی یا گذرگاه دربند (آلبانی در زمان رومن‌ها نام این کشور بود) به سمت قسمت شرقی قفقاز جنوبی ساده‌تر بوده است. در هر صورت، با پشت سر گذاشتن این مسیر، در پایینی‌ترین نقطه خزر مهاجران در دره‌های رودخانه‌های کوروش و فازیس که خط واصل دریای سیاه و دریاچه خزر هستند، پخش شدند. به گفته فریا استارک در عهد رومن‌ها این مسیر را با مسافرتی چهار روزه بر روی جاده‌ای سنگفرش پشت سر می‌گذاشتند. اگر این عده از طریق تفلیس به سمت غرب رفته باشند، همانگونه که عده‌ای به طور قطع چنین کاری کرده‌اند، پایین‌تر از رودخانه کوروش (کورا) و رود آراکس (ارس)، یهودیانی را ملاقات کرده‌اند که پیش از آن‌ها در این منطقه ساکن شده‌اند.

جمع شدن گروه‌های مذکور که بعضی از ایشان کرد و بعضی ارمنی بودند در کنار هم و دقیقاً در همسایگی منطقه‌ای کوهستانی می‌توانسته زمینه‌ای مستعد و بارور را برای تولید قالیچه بسازد-که به طور قطع این اتفاق رخ داده است- شکلی از "سیلیکون وَلی" برای تکنولوژی فرشبافی. تمامی الزامات مورد نیاز فراهم آمده بودند، گوسفند خوب، آب، گیاهان و مواد معدنی برای رنگ‌آمیزی که پیش از این و در دوره رومن‌ها از شهرت خوبی برخوردار بودند.  

 

(4)  هنگامی که در سال 1492 حکم سلطنتی یهودیان (و مسلمانان) اسپانیایی را مجبور به ترک اسپانیا ساخت، بسیاری از ایشان پیشنهاد سلطان را برای انتخاب ترکیه عثمانی به عنوان نقطه‌ای امن در نظر گرفتند. دیگرانی هم بودند که در کاشان در ایران ساکن شدند یا به عبارتی در نقطه‌ای که الهام بخش هنر، فلسفه، علوم و پزشکی بودند (سیاووش آزادی، نقل قول). اگرچه قفقاز در این زمان بخشی از امپراتوری عثمانی نبود اما عثمانی‌ها مهم‌ترین قدرت، اگر نگوئیم قدرتی کنترل کننده، در قسمت شرقی قفقاز جنوبی بودند. یهودی‌ها قرن‌هاست که در این منطقه ساکن شده‌اند و به نظر می‌رسد که بعضی از پناهندگان سافاردیم نیز می‌بایست در این منطقه به آن‌ها پیوسته و مهارت و دانش شخصی‌شان را به همراه خود آورده باشند.  

(5)  با در نظر گرفتن آن دسته مفروضات به نظر می‌رسد که این قالیچه‌ها را یک گروه خاص نبافته‌اند. می‌بایست تبادلاتی صورت گرفته باشد، بیش از همه با مسلمانانی که در همسایگی‌شان زندگی کرده‌اند و روابط تا حد بسیار زیادی با این گروه در آرامش و امنیّت بوده است و حتی گاهی صمیمی و محکم بوده است. می‌توان به این موضوع فکر کرد که یهودی‌ها ایده قالیچه‌های نماز را از همسایگان مسلمانشان گرفته‌اند، اما آیا Ark که زیر سنتوری نقش شده است مستقیماً تا اورشلیم برمی‌گردد؟

گاهی اوقات قالیچه‌هایی که نقش Ark دارند از جایی بسیار دورتر آمده‌اند. قطعه 164 در حراجی 16 می 1981 Negel را می‌توان در میان چنین دسته‌ای جای داد- یک Fachralo Kasak.

 

قطعه 164 از حراجی Negel

 

کتاب ادر/بنت قطعات متعددی از قالیچه‌های نماز گروه سوم متعلق به منطقه قره‌باغ (تصاویر 106، 109، 110) را در خود دارد:

 

  21 ادر/بنت 110 

 

قالیچه دیگری از منطقه‌ای دورتر می‌تواند تصویر شماره 58 از کتاب Jewish Carpet باشد – یک کناره یهودی متعلق به منطقه سراب. با نگاهی بسیار دقیق به محتوای آنچه در ترنج سفید نقش شده است، آنچه در نیمه پایینی ترنج سوم از پایین خودنمایی می‌کند، شکل ark است که فرمی متفاوت دارد اما همچنان ارتباطی روشن و آشکار با فرم‌هایی دارد که پیش از این دیدیم.

 

 

اوایل امسال در استانبول به کتابخانه یکی از دلالان فرش که برای خرید به مغازه اش رفته بودم، سرکی کشیدم. با وجود تلاش‌های اغواگرانه مرد دلال برای فروش یک قطعه شاهسونی با پود ابریشم، عنوان کتابی را که تا این حد برایم جالب توجه و جذاب بود، به دلیل حواس پرتی از خاطر برده‌ام. در این کتاب تصویری از قالیچه‌ای با نقشی از یک Ark به عنوان نقشمایه اصلی به سبک گلیم‌های ساراکوی با curvilinear wefts آمده بود. قالیچه مذکور را به " Bessarabia" نسبت داده بودند.

اکنون به انتهای متن رسیده‌ایم. همه چیز از دست نرفته است و Ark بافته شده بر زمینه قالیچه‌ها به حافظه‌ها بازگشته است. برخی از معماها باقی مانده‌اند اما اکنون به خوبی می‌دانیم آنچه که پیش رو داریم تحقیق بر روی زمینه‌ای دلخواه و مطلوب است.

خبرهای ناراحت کننده‌ای به گوشم می‌رسد از جاه‌طلبی‌های هسته‌ای کشوری در همسایه، از گسترش نیروی نظامی و توسعه استراتژیک در Kjurdamir، در شبه جزیره اسفرون و در هر کجای دیگری، آذربایجان، یک دولت و کشور میانگیر در کانون همه این اتفاقات قرار دارد و مشتاق برای تعریف و تعیین نقش خود. اکنون زمانی برای آسایش و راحتی این منطقه نیست. آیا اصلاً چنین وضعیتی وجود داشته است؟

این روزها به ندرت قطعه‌ای خوشایند و آرامش بخش را می‌توان در رادیو شنید. ممکن است من هم رادیو را خاموش کنم و امیدوار باشم با همه آنچه رخ می‌دهد، سال بعد، سال خوبی برای همه ما باشد.


برچسب‌ها: یهود, نقشمایه های یهودی, قفقاز, نقش محرابی
+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۶/۰۶/۱۰ساعت 20:41  توسط آرزو مودی   | 

فرش فردوس خراسان

 فرش فردوس - 116 × 204

چند پست پیش نقشه‌ای از مناطق کردباف گذاشته بودم که در آن نقشه در جنوب غرب خراسان هم نقاطی قرمز رنگ وجود داشتند به این معنا که در جنوب غرب خراسان بزرگ یا به عبارتی دقیق‌تر غرب بیرجند هم دستبافته‌هایی کردباف بافته می‌شده‌اند یا احتمالاً بافته می‌شوند. آنچه شخصاً در مورد بافته‌ها و بافندگان آن منطقه می‌دانستم هیچ ارتباطی با بافندگان کرد نداشت و می‌دانیم که در آن منطقه عرب‌های فردوس فرش می‌بافند. قومی که اگر اشتباه نکنم ریشه‌های مشترکی با خاندان خزیمه علم دارند و اصالت ایرانی ندارند اما بافته‌هایشان بیش از آنکه ویژگی‌های کردی داشته باشد، ویژگی‌های بلوچی دارد و خراسانی است.

عکس بالا از جمله بافته‌های همان نقطه مذکور است که آقای رضاعلی فرستادند و البته چون عکس پرسپکتیو تندی داشت، من کمی عکس را دستکاری کردم که نقش عکس روشن‌تر باشد و تناسبات فرش به هم ریخت [پیداست که فوتوشاپ کار خوبی نیستم!]. قالیچه بلندتر است و نسبت طول به عرض بیشتر از چیزی است که در عکس پیداست؛ به عبارتی عرض قالیچه نیز باریک‌تر از چیزی است که در عکس می‌بینید.

می‌توانیم بگوییم این استفاده جسورانه و حتّی گاهی ناخوش‌آیند از رنگ سفید را در خراسان و در میان بافندگان بلوچ بیش از هر جای دیگری در ایران می‌بینیم. (یادآوری می‌کنم عموماً ذکر اینگونه ویژگی‌ها مختص بافته‌های قدیمی است وگرنه در بافته‌های جدید انواع و اقسام بدسلیقگی‌ها را می‌بینیم که در نمونه‌های قدیمی هیچ ردپایی را نمی‌توان از آن‌ها یافت.)

من؟ عاشق جفت نگاره انسانی شدم که دو سمت قالیچه بافته شده‌اند؛ دو مرد تپل کوتاه با گیس آبی. اگرنظر من را بخواهید این ویژگی‌هاست که به هر فرش روستایی و عشایری یک ویژگی کاملاً منحصربه‌فرد می‌دهد و به ما این اجازه را می‌دهد بافته‌هایی از این دست را در رده صنایع دستی صرف قرار ندهیم و بافنده را هنرمند در آن معنای مدرنش بدانیم که زیبایی خلق می‌کند که با تعریف مدرن و جدید زیبایی و هنر کاملاً تطبیق دارد؛ اصولاً انتظار نداریم در این سبک نقش فرش نگاره انسانی ببینیم و من همیشه مسحور این شیطنت‌های کودکانه بافنده‌ها بوده‌ام.

 

بافت قالیچه بالا - عکس از پشت دستبافته

 

این قالیچه را هم در همین وبلاگ ببینید.


برچسب‌ها: فرش ایران, فرش خراسان, فرش فردوس, بافندگان عرب خراسان
+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۶/۰۶/۰۶ساعت 12:3  توسط آرزو مودی   | 

فرش طالقان

 

فرش طالقان

 

مشخصات فرش را یادداشت نکردم و فقط همین عکس را دارم.

 

فرش طالقان هم از آن دسته بافته‌هایی است که همیشه باعث حیرتم می‌شود؛ از آن جهت که به واسطه ایزوله مکانی و جغرافیایی این منطقه، حتی انتظار نداشتم فرشبافی داشته باشد و دارد.

اگر یک محراب را به این ترکیب اضافه کنیم، بی‌شک می‌توانست با آن نقش محرماتی که در وسط دارد یک بافته قفقازی marasali باشد تا یک فرش طالقانی.


برچسب‌ها: فرش ایران, فرش طالقان, نقش محرمات
+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۶/۰۵/۳۰ساعت 9:59  توسط آرزو مودی   | 

فرش کردی

فرش کردی (کلگی) - ایل (طایفه؟) سنجابی - 149 × 304

 

فکر میکنم باز هم از ایل سنجابی روی وبلاگم عکس باید باشد.

 


برچسب‌ها: فرش کردی, فرشبافی کردی, ایل سنجانی
+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۶/۰۵/۲۱ساعت 9:46  توسط آرزو مودی   | 

فرش بلوچ

فرش بلوچ - خراسان - 1860

 

فقط می‌توانم بگویم چه تحفه‌ای!

بافتن آن دو نقش تنها... آن طور... در آن قسمت از چنین فرشی با نقشی که خودش دارد، رسم بلوچ‌ها نیست. چنین ساختارشکنی‌هایی را، با این شکل، کمتر در میان بلوچ‌ها می‌بینیم. ساختارها را طور دیگری می‌شکنند.

این فرش را همین حالا دیدم که به قول اصفهانی‌ها روزه مرا برده است و قند خونم به زیر خط فقر رسیده است. شاید بعداً آمدم و چیزکی اضافه کردم. حالا مغزم یاری نمی‌کند نمونه‌های احتمالی مشابهش را به خاطر بیاورم.


برچسب‌ها: فرش بلوچ, فرش ایران, فرش خراسان
+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۹۶/۰۳/۱۴ساعت 20:12  توسط آرزو مودی   | 

فرش کاشان

کاشان - اواخر قرن نوزدهم

یکی از جمله دلایلی که باعث می‌شوند در کنار اندازه این دست بافته‌ها قالیچه نماز ندانمشان، بافته شدنشان با ابریشم است. اگرهر ممنوعیت احتمالی دینی را کنار بگذاریم یک دلیل خوب و قرص و محکم دیگری باز باقی می‌ماند، نماز خواندن روی قالیچه ابریشمی کار سختی است. بماند که قالیچه نماز با اندازه درست و درمان هم داریم که با ابریشم بافته شده است اما قالیچه ابریشمی مثل سرسره است. نمازگزار نماز بخواند یا تعادلش را حفظ کند؟ به اعتقاد من بهترین کار این است که این قالیچه‌های نقش محرابی که اتفاقاً اندازه پرده‌ای هم دارند را پرده بدانیم و یکبار برای همیشه خودمان را و دنیای پژوهش را خلاص کنیم و اینطور همه چیز را در تعریف تنگ و ناهمخوان قالیچه نماز جای ندهیم.


برچسب‌ها: فرش ایران, فرش کاشان, نقش محرابی, نقش درختی
+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۶/۰۳/۰۵ساعت 9:15  توسط آرزو مودی   | 

قالیچه محرابی - کاشان

+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۶/۰۳/۰۱ساعت 19:43  توسط آرزو مودی   | 

این آبی‌های دوست داشتنی

فرش ملایر 

 

در یک کاتالوگ برچسب خورده بود «ملایر». زیاد به ملایر بودنش مطمئن نیستم. رخ و رخسارش شبیه هیچ کدام از ملایری‌هایی که پیش از این دیده‌ام، نیست.

 

 

این زیبای دلبر را قبلا همینجا گذاشته‌ام و حالا که در حال برگرداندن آرشیو از دست رفته هستم، دوباره دیدمش و روحم تازه شد. شما هم دوباره ببینیدش که روح شما هم تازه بشود. زمینه‌اش شبیه آسمان صاف و آبی این روزهای بهاریست.


برچسب‌ها: فرش ایران, فرش همدان, فرش ملایر
+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۵/۱۲/۱۹ساعت 7:11  توسط آرزو مودی   | 

این آبی‌های دوست داشتنی

 

فرش بخشایش

 

این دلبر بخشایشی را ببینید که شبیه آسمان بهاری این روزهاست.


برچسب‌ها: فرش ایران, فرش بخشایش
+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۵/۱۲/۱۱ساعت 9:18  توسط آرزو مودی   | 

فرش کاشان

فرش تمام ابریشم کاشان

750.000 kn. pr. sqm. C. 1900. 430 x 309 cm


برچسب‌ها: فرش کاشان, فرش ایران, نقش محرابی, نقش درخت
+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۹۵/۱۲/۰۱ساعت 7:4  توسط آرزو مودی   | 

فرش قفقاز

a 19th century Marasali prayer rug 138 x 93 cm

 

می‌توانیم ادعا کنیم با یک نمونه کاملاً خاص از این دست مواجهیم. این نقش را عموماً در این دسته قالیچه‌های به اصطلاح محرابی نمی‌بینیم یا کمتر می‌بینیم که به این شکل و واگیره‌ای تکرار بشوند. فرش یک نمونه قفقازی است اما می‌بینیم نقوش ویژگی‌هایی را نشان می‌دهند که معمولاً در نقاط دیگری از جمله در میان بلوچ‌ها و افشارها (؟) ردپای قوی‌تری از آن‌ها را می‌بینیم.


برچسب‌ها: فرش قفقاز, نقش محرابی
+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۵/۱۱/۲۷ساعت 7:45  توسط آرزو مودی   | 

فرش جوزان

پشتی - جوزان - همدان


برچسب‌ها: فرش جوزان, فرش همدان, فرش ایران, پشتی
+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۵/۱۱/۱۵ساعت 7:21  توسط آرزو مودی   | 

فرش قفقاز

 

فرش به این دلبری دیده بودید تا حالا؟

متأسفانه من همین قدر از فرش را دارم. فرش قفقازی است و عکس را از صفحه اینستاگرام مجله هالی برداشتم و همین قدر بود و عکس را کامل نگذاشته بودند.


برچسب‌ها: فرشهای جدید قفقاز, این آبی‌های دوست داشتنی
+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۵/۱۱/۰۸ساعت 15:17  توسط آرزو مودی   | 

فرش کلیایی

 

نقش شیرشکری کلیایی - 135×193 سانتیمتر


برچسب‌ها: فرش کردی, فرش ایران, کلیایی
+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۵/۱۱/۰۷ساعت 7:24  توسط آرزو مودی   | 

یک دستبافته مکزیکی

J12MexicanBrocadeFMF1

برای آنچه که در این تصویر می‌بینید از کلمه brocade استفاده شده است. brocade هم به معنای پارچه ابریشمین است با نقش و گل و برجسته و هم به معنای منسوجی است که با رشته‌ها و تارهایی فلزی بافته شده باشد مثل پارچه زربفت که در این مورد هم نقوش قاعدتا برجسته خواهند بود. در مورد این پارچه هم به استفاده از الیافی اشاره شده که کارشناسان را گیج کرده است اما متن به نوع ماده مصرفی اشاره‌ای ندارد. زادگاه یا محل بافت این دستبافته هم مناطق کوهستانی مکزیک است.

پینوشت: ستاره هشت پر هم دارد و دو پرنده قرینه در دو سمت یک گیاه/گل. 


برچسب‌ها: مکزیک, فرشبافی مکزیک, فرشبافی آمریکای جنوبی
+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۴/۰۵/۲۶ساعت 9:45  توسط آرزو مودی   | 

فرش قره‌باغ

Karabakh rug, south west Caucasus, circa 1930s, 8ft. 3in. x 4ft. 2in. 2.51m. x 1.27m.

فرش قره باغ، جنوب غرب قفقاز، زمان بافت: حوالی 1930 میلادی

 


برچسب‌ها: فرش قره‌باغ, فرش قفقاز
+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۴/۰۵/۱۳ساعت 9:46  توسط آرزو مودی   | 

فرش ساروق-فراهان

فراهان - ساروق

 


برچسب‌ها: فرش ساروق, فرش فراهان
+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۹۴/۰۵/۱۱ساعت 10:2  توسط آرزو مودی   | 

فرش راور

A Lavar Kerman carpet  South Central Persia size approximately 9ft. 7in. x 14ft. 6in.

فرش راور

 

فرش راور (که به اشتباه در متون خارجی لاور نوشته می‌شود) هم از آن اتفاق‌هاست که دیگر در تاریخ فرشبافی ایران تکرار نخواهد شد. این هم باشد قابل توجه دوستانی که از برداشته شدن تحریم‌ها اظهار خوشحالی بیخودی می‌کنند.

 

باور بفرمایید من با برداشته شدن تحریم‌ها مشکلی ندارم. بیش از خیلی از شما منتقدین گرامی که حرف بیخود زیاد می‌زنید و کامنت یواشکی می‌گذارید، زندگی‌ام با فرش پیوند خورده است و برایش دغدغه و نگرانی دارم. حرف من این است که این خانه از پای بست ویران است. با شرایط موجود فرشی مثل نمونه بالا دیگر هرگز در ایران تولید نخواهد شد؛ هزار-هزار تحریم هم اگر برداشته شود باز هم تغییری ایجاد نخواهد شد و فرشی مانند فرش بالا دیگر در ایران تولید نخواهد شد. به زبان ساده بافنده‌ای نداریم که بتواند چیزی مانند نمونه بالا را ببافد. 


برچسب‌ها: فرش راور
+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۴/۰۵/۰۶ساعت 11:45  توسط آرزو مودی   | 

فرش کرمان

A Kerman carpet  South Central Persia size approximately 9ft. 7in. x 13ft. 2in.

فرش کرمان، حدود 1920 میلادی

 

باورم نمی‌شود که یک روز در کرمان هم این رنگ بافته می‌شده است. من از این رنگ کرم خاموش هیچ خوشم نمی‌آید. هر چند باز هم به استناد کرمان بودنش، ظرافت نقشش، کیفیت طرحش و هزار برتری که دارد، هزارهزار برابر به این کرم‌های خاموش صورتی لوس امروز تبریز و حومه سر است و برتری دارد. 


برچسب‌ها: فرش کرمان, نقش افشان
+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۴/۰۵/۰۵ساعت 11:33  توسط آرزو مودی   | 

این آبی‌های دوست داشتنی

فرش ملایر


برچسب‌ها: فرش ملایر, نقش بته
+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۴/۰۵/۰۳ساعت 11:18  توسط آرزو مودی   | 

گلیم کردی آناتولی

 

Kurdish Niche Kilim, North West Persia, Azerbaijan. Dimensions 182 x 118 cm. 2nd half 19th century

 

عکس و توضیح از حراجی اسکیتر


برچسب‌ها: گلیم, آناتولی, گلیم کردی, کردی
+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۴/۰۱/۱۹ساعت 9:48  توسط آرزو مودی   | 

گلیم

 

Azeri, South Caucasus, Azerbaijan. Dimensions 216 x 189 cm. Second half 19th century

 

گلیم‌ها همیشه ساده و دوست‌داشتنی هستند اما چیزی که در مورد این گلیم بسیار برای من مهم و قابل توجه است، اندازه‌ای است که دارد. بزرگ‌تر از اندازه یک سفره است و مربع نیست (سفره‌ها دقیقا مربع نیستند اما همیشه شکلی بسیار نزدیک به مربع دارند). حاشیه پر نقش و نگار گلیم با زمینه ساده‌ای که دارد آشکارا متضاد است (این جمله بدین معنا نیست که گلیم‌های پرنقش و نگار با جزئیاتی از این دست نداریم بلکه در این دسته از بافته‌ها یک چنین ویژگی،معمولا، مشاهده نمی‌شود و زمینه و حاشیه به یک نسبت ساده هستند.) نقوش مثلثی شکل درازی که در حاشیه دو طرف رنگ‌ها بافته شده‌اند و رو به زمینه دارند، از جمله ویژگی‌های خاص سفره‌ها هستند که در سفره‌های بلوچی و کردی هم می‌توانید مشابهشان را بیابید. 

عکس و مشخصات بافته از حراجی اسکینر 


برچسب‌ها: گلیم, گلیم قفقاز, گلیم آذربایجان
+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۴/۰۱/۱۷ساعت 9:16  توسط آرزو مودی   | 

فرش قم

فرش قم

 

پینوشت: فرش قم را دوست ندارم؛ اصرار نفرمایید! این‌ها هم که می‌گذارم بیشتر محض خاطر دیگرانی است که حجم لبه‌های تیز و خطوط راست برایشان کسل‌کننده می‌شود.


برچسب‌ها: فرش قم, فرش, فرش ایران, Qum carpet
+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۳/۱۲/۲۱ساعت 11:15  توسط آرزو مودی   | 

این آبی‌های دوست داشتنی

 

حراجی اسکینر در این آدرس به قول خودش lotهای حراجی جدید را به نمایش گذاشته است. من از دیروز فرش تماشا می‌کنم. عکس بالا هم با آن skinner بزرگش از نمونه کارهای این حراجیست. شما هم اگر تماشای فرش دوست میدارید به همان آدرس مراجعه فرمایید. 

من همیشه خط کش دست گرفتم و همه چیز را خوب و بد میکنم. این هم یک نمونه... فرق حراجی کاردرست و قدر با حراجی بیخودی همین که حراجی های گردن کلفت هیچ ترسی از نمایش دادن کارهایشان ندارند. 

این آبی دوست داشتنی هم یک نمونه کازاک قفقازیست.


برچسب‌ها: فرش قفقاز
+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۳/۱۲/۲۰ساعت 11:8  توسط آرزو مودی   | 

این آبی‌های دوست داشتنی

فرش کازاک


برچسب‌ها: فرش کازاک, فرش قفقاز
+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۳/۱۲/۱۶ساعت 11:36  توسط آرزو مودی   | 

فرش ملاس

فرش ملاس، جنوب غرب آناتولی، میانه قرن نوزدهم، 1.83 × 1.27متر


برچسب‌ها: فرش ملاس, آناتولی, نقش محرابی
+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۳/۱۲/۱۴ساعت 11:12  توسط آرزو مودی   | 

فرش تویسرکان

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۳/۱۲/۱۳ساعت 13:25  توسط آرزو مودی   | 

فرش کازاک

کازاک - غرب قفقاز - حدود 1890 میلادی


برچسب‌ها: فرش کازاک, فرش قفقاز
+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۳/۱۲/۰۷ساعت 11:44  توسط آرزو مودی   | 

فرش ترکیه

برگاما (برگامه؟) - ترکیه


برچسب‌ها: فرش ترکیه
+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۳/۱۱/۲۳ساعت 11:3  توسط آرزو مودی   | 

یک آرایش ثابت با معنای خاموش

A Karachopt Kazak rug - جنوب غرب قفقاز - میانه قرن نوزدهم - 1/75 × 2/62 متر

 

آنچه برای من در این دسته از بافته‌ها خیلی جذاب و تامل برانگیز است آرایش و چیدمان نقوش بافته شده بر آن‌هاست. نظم مشخصی در طراحی همه این بافته‌ها دیده می‌شود که با همه تنوعی که نسبت به مناطق مختلف پیدا می‌کند، پایدار است: یک هشت ضلعی در وسط (که عموما درون یک چهارضلعی جای گرفته است) و چهارضلعی‌هایی که در دو سمتش بافته می‌شوند. نقشی که همیشه در تعدادی از این چهارضلعی‌ها بافته می‌شود، ستاره هشت‌پر است.


برچسب‌ها: فرش قفقاز, ستاره هشت‌پر
+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۹۳/۱۱/۱۹ساعت 10:26  توسط آرزو مودی   | 

این آبی‌های دوست داشتنی

 

فرشش را هم ببینید! که نگاهتان را از روی اینهمه آبی می‌گیرد و می‌کشد سمت خودش و نگه نمی‌دارد و باز نگاهتان در کل فضا می‌چرخد.


برچسب‌ها: فرش در آشپزخانه, فرش, فرش در خانه
+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۳/۱۱/۱۵ساعت 11:55  توسط آرزو مودی   | 

فرش قفقاز

آنقدر باشکوه و زیبا بود که یادم رفت مشخصاتش رو بنویسم، حالا هم تبعا یادم نمیاد.


برچسب‌ها: فرش قفقاز, قالیچه محرابی, نقش محراب
+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۳/۱۱/۱۳ساعت 10:34  توسط آرزو مودی   | 

فرش همدان

 

فرش همدان - 157x107cm

 

اعتراض کردند که چرا این فرش؟ پرسیدیم چرا؟ گفتند چون همه رنگ‌هایش شیمیایی است.

دلیل ما برای گذاشتنش، بته‌ها (؟)، درخت‌ها (؟)، نقوشی است که در حاشیه نقش شده‌اند. نقش هم صد البته ماهی درهم است به تعبیر این بافته!

عکس از اینترنت، از یک صفحه ای که یادم نیست.


برچسب‌ها: فرش همدان, فرش
+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۳/۱۱/۰۷ساعت 16:40  توسط آرزو مودی   | 

فرش چین

فرش کانسو - غرب چین - حدود 1800 میلادی

3.86 × 1.90m

 

یک جور واکنش منفی و بدی نسبت به بافته‌های چینی هست که باعث می‌شود خیلی‌ها فکر کنند، چین همیشه درحال کپی کردن فرش‌های ایران بوده و همیشه فرش بنجل تولید می‌کرده با نقش ایرانی که می‌دانیم اینطور نیست. من هم با اصرار تمام مدام در حال رفع اتهام از چینم.

چند روز پیش متنی را ترجمه کردم که لینکش را در این پست گذاشتم که اینجا اصل متن را ببینید. نویسنده این متن که کمتر از یک ماه پیش نوشته شده همچنان معتقد بود که خرید فرش چینی، یک خرید کاملا اشتباه است.


برچسب‌ها: فرش چین, فرش, فرش کانسو
+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۳/۱۱/۰۲ساعت 10:44  توسط آرزو مودی   | 

این آبی‌های دوست داشتنی

 

فرش افشار-قرن نوزدهم


برچسب‌ها: فرش افشار, فرش, فرش ایران
+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۳/۱۰/۲۵ساعت 11:3  توسط آرزو مودی   | 

فرش آنتیک اوشاک

فرش ترنجدار اوشاک - اوایل قرن هفده میلادی - قاعدتا ترکیه/عثمانی 

463 x 240cm

 

این قسم فرش‌ها با این نقشه طبق یک قاعده و الگوی مشخص در نقش و بافت و طول و عرض و نوع رنگ آمیزی، بافته شده‌اند. نمونه‌های فراوانی از این بافته‌ها را در موزه‌ها و حراجی‌ها و مجموعه‌ها و حتی کتاب‌های مختلف خواهید یافت که تفاوتشان با هم، در نگاه اول، ناچیز است و به چشمتان نخواهد آمد.


برچسب‌ها: فرش اوشاک, فرش ترکیه, فرش
+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۳/۱۰/۲۳ساعت 10:13  توسط آرزو مودی   | 

فرش بخشایش

فرش بخشایش - شمال(غرب) ایران - 1331 قمری - 1913 میلادی


برچسب‌ها: فرش, فرش ایران, فرش بخشایش
+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۳/۱۰/۲۲ساعت 9:5  توسط آرزو مودی   | 

ورنی آنتیک - قرن نوزدهم میلادی 

180 x 125 cm


برچسب‌ها: فرش قفقاز, ورنی
+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۳/۱۰/۱۳ساعت 12:7  توسط آرزو مودی   | 

اُتومی، سوزنی،کانتا و ایکات؛ تفاوت در چیست؟

منسوجات سنتی می‌توانند یک اتاق را زیباتر کنند. در این یادداشت با منسوجاتی از سرتاسر دنیا بیشتر آشنا شوید.

نویسنده: لائورا گسکیل

هر کدام از این منسوجات سنتی در میان دکوراتورها و طراحان فضاهای داخلی طرفداران وفاداری دارند، اما هر کدام دقیقا چه هستند و چه ویژگی‌هایی دارند؟ اگر تمایل دارید به دانسته‌هایتان در مورد منسوجات بیفزایید به این یادداشت کوتاه در مورد اتومی، سوزنی، کانتا و ایکات نگاهی بیندازید و بیاموزید که هر کدام را بایست چگونه تشخیص بدهید و بشناسید.

 
 
 

 

اُتومی (Otomi)

این منسوجات زیبا و باشکوه را مردمان اُتومی (گروهی از بومیان مکزیک مرکزی) با دست می‌بافند. نقوش این بافته‌ها را فرم‌های گیاهی و نقوش ساده شده جانوری تشکیل می‌دهند که با دست بر روی زمینه‌ای سفید با رنگ‌هایی پرمایه دوخته می‌شوند. برخی مانند تصویر حاضر تک رنگ هستند و برخی دیگر سرشار از انواع رنگ. 

 

 

منسوجات اُتومی پرده‌ها، روتختی‌ها، رومیزی‌ها، دیوارآویزهایی شگفت‌انگیز و زیبا هستند و حتی می‌توانید از آن‌ها به عنوان روکش مبلمان، کوسن و... استفاده کنید. 

 

 

طرح‌های سنتی اُتومی در ساخت بعضی از محصولات مانند کاغذ دیواری که در تصویر نشان داده شده، استفاده می‌شوند.

 

 

سوزنی

کلمه‌ای است فارسی و به منسوجاتی پرنقش و نگار و دست دوز اشاره دارد. سوزنی‌ها را در آسیای مرکزی، نزدیک ازبکستان بافته می‌شوند. هر کدام از این قطعات زیبا را گروهی از زنان به همراه یکدیگر می‌دوزند. 

 

 

نقوش ساده شده گیاهی منسوجات سوزنی در نقشی دایره‌وار آرایش داده می‌شوند و ساقه‌هایی به دور این نقوش دایره‌وار پیچ و تاب می‌خورند. سوزنی‌ها کاربردهای فراوانی دارند و اغلب به عنوان روتختی، پوششی نازک برای کاناپه‌ها، به عنوان رومیزی و حتی دیوارآویز استفاده می‌شوند.

 

کانتا (Kantha)

کانتا نامی برای دست‌دوزهای تزئینی خاصی است که در هند و بنگلادش بسیار محبوب هستند. اما امروز هنگامی که در مورد کانتا می‌شنوید اشاره به لحاف‌های کانتا دارد یا به عبارتی منسوجاتی که با استفاده از کوک‌های کانتا درست می‌شوند.

 

 

 

مانند لحاف‌های سنتی آمریکا که در آلاباما تولید می‌شدند، در دوخت و تولید لحاف‌های کانتا نیز از مواد دست دوم استفاده می‌شود که در تصویر بالا از یک ساری هندی برای این کار استفاده شده است.

هر ساری را به شکل نواری می‌برند و قطعات مختلفی از آن‌ها را با ترکیب رنگ‌های زیبا و هیجان انگیز در کنار هم قرار داده و با استفاده از کوک کانتا به هم می‌دوزند که در این حالت کوک‌ها تبدیل به تزئینات نواری روی این لحاف‌ها می‌شوند. 

 

لحاف‌های کانتا معمولا سبک‌وزن هستند و آن‌ها را تبدیل به گزینه‌هایی مناسب برای پوشش تخت و رواندازهایی تابستانی می‌کند. منسوجات کانتا را می‌توان به عنوان روکش بالش، کوسن، صندلی راحتی و مبلمان کوچک به کار برد. 

 

 

 

ایکات

منسوجات ایکات در سرتاسر و مانند گذشته‌های بسیار دور در فرم‌هایی بسیار متنوع تولید می‌شوند. اساسا این منسوجات بر اساس کِشَند رنگ نقش می‌شود و ایکات‌ها یواقعی را بافندگانی واقعا ماهر می‌بافند کسانی که کار رنگرزی را شخصا انجام می‌دهند و دسته‌ای کوچک از نخ‌ها را پیش از به کار بردن بر روی دار رنگ می‌کنند. رنگرزی دستی همان چیزی است که ظاهر متمایزی رنگی را به بافته‌های ایکات می‌دهد. 

 

 

 امروزه احتمال آنکه منسوجاتی را بیابید که تنها نقش ایکات بر روی آن‌ها چاپ شده است بیشتر از یک ایکات واقعی دستبافت است که برای تولید آن به کار، مهارت و تخصص بسیاری نیاز است. 

 

 

برچسب‌ها: فرش, سوزنی, ایکات, کانتا
+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۳/۱۰/۱۰ساعت 16:35  توسط آرزو مودی   | 

گلیم قفقازی

 

گلیم قفقازی - ربع آخر قرن نوزدهم


برچسب‌ها: گلیم, گلیم قفقاز
+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۳/۱۰/۰۵ساعت 16:44  توسط آرزو مودی   | 

فرش بخشایش

فرش بخشایش، زمان بافت: 1880

 280×295 cm 

یکی از مجموعه فرشهای بخشایشی که نقشی کاملا عجیب و متفاوت دارند. عجیب از آن جهت که در این دسته از بافته ها با نقشی مواجهیم که بافنده تعمدا نشانه هایی از تصویر سازی را بروز داده است و ما با یک نمای طبیعی یا یک منظره، مشخصا همنشینی کوه و درخت، اما با اجرایی بسیار نزدیک به واقعیت مواجهیم و میتوانم بگویم این کار همتایی در میان سایر بافته های شرقی ندارد.


برچسب‌ها: فرش, فرش بخشایش
+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۳/۰۹/۲۵ساعت 8:32  توسط آرزو مودی   | 

فرش قرقیز

آسیای مرکزی - احتمالا قالیچه قرقیز - اوایل قرن نوزدهم

 91x140 cm

 

 

در اینکه واگیره‌ای که در زمینه این فرش تکرار شده نقش بته است، شکی نیست؛ فقط سوال اینجاست که تیرک (؟)، ستون (؟) اون(؟)ی که پشت بته‌ها نقش شده است، چیست؟ بته‌ها مسلحند؟ در حالت نگهبانی دادن هستند؟ یا در حال رژه رفتن؟ اصولا چنین چیزی بته‌ها را همراهی نمی‌کند. 

این فرش از یک جهت دیگر هم مهم است و آن قرقیز بودن فرش است. تا به امروز، شخصا، فرش قرقیز ندیده بودم و این اولین نمونه است که نقش بته هم دارد.

***

پینوشت بعدا: واقعیت اینجاست که تا امروز در هیچ کدام از منابع فرش قرقیز ندیده بودم و اشاره هم کردم که چنین چیزی ندیدم و امروز دوست عزیزی اشاره کردند که این فرش پاره بافت افغانستان و یک بشیر نایاب است.


برچسب‌ها: فرش, فرش قرقیز
+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۹۳/۰۹/۲۳ساعت 13:43  توسط آرزو مودی   | 

فرش شاهسون

مفرش گره‌باف شاهسون - اوایل قرن بیستم 

 120 x 38 cm

البته توجه دارید که این بخشی از مفرش یا رختخواب پیچ، یعنی یک ضلع از شش ضلع آن، است.

بافته‌های شاهسون از هر نوع که باشند، رنگ‌آمیزی کاملا متمایزی دارند که در بافته‌های سایر مناطق دیده نمی‌شود. مشخصا آبی فیروزه‌ای که در این دسته از بافته‌ها، که نمی‌توانم بگویم دقیقا متعلق به کدام منطقه جغرافیایی هستند، دیده می‌شود که در هیچ کجای دیگری همتای ندارد. در این دسته از بافته‌ها از رنگ سفید با شهامت تمام استفاده می‌شود و صرفا خال تزئینی کوچکی نیست که کمی هم میل به عاجی یا کرم می‌کند بلکه واقعا سفید است و بخشی از نقش یا زمینه را جسورانه به خود اختصاص می‌دهد. می‌توان گفت شناخته شده ترین همتای رنگ‌آمیزی حوزه آناتولی (؟) را می‌توان در این بافته‌ها یافت.


برچسب‌ها: فرش شاهسون, فرش, فرش ایران
+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۳/۰۹/۲۲ساعت 13:42  توسط آرزو مودی   | 

فرش قشقایی

فرش قشقایی 194x120 cm

 

 

اینهمه ستاره هشت پر، رنگ به رنگ، روی یک فرش قشقایی؟!

 ***

پینوشت بعدا: دوستی تذکر دادند که این این قطعه بافت طایفه قزل چای است.


برچسب‌ها: فرش, فرش قشقایی, قزل چای
+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۳/۰۹/۱۸ساعت 13:44  توسط آرزو مودی   | 

مطالب قدیمی‌تر