پشمینه بافت

دقیقتر باشیم!

این پست را خاطرتان هست؟ (بروید پست را ببینید تا به خاطر بیاورید! روی کلمه پست کلیک کنید!) آن عکس را روی صفحه اینستا هم گذاشته‌ام دو-سه شب پیش دوستی در همان اینستاگرام برایم پیغام فرستاد که فکر می‌کند عکس مربوط به عمارت چهل ستون است و به نظر همینطور می‌آمد. باورتان می‌شود؟ من و مورّخ و خیلی کسانی دیگری که عکس را نشانشان دادیم، طَبَق-طَبَق ادعا در مورد تاریخ و هنر و اصفهان و معماری ایران و اصفهان داریم و نتوانسته بودیم تشخیص بدهیم که کجاست. می‌توانم خودمان را اینطور توجیه کنیم که همه این‌ها به خاطر محو بودن بخش‌هایی از عکس بود و ما فکر کرده بودیم که عکس باید فضای بسته‌ای را نشان بدهد (حالا بماند که چطور اینطور فکر کرده بودیم و چطور به این نتیجه رسیده بودیم!) اما واقعیت اینجاست که این‌ها توجیه است و نفس بی‌دقتی ما را تحت‌الشعاع قرار نمی‌دهد.

آخرین باری که چهل ستون را دیدم بهار 94 بود و صد البته آدم هر روز نمی‌رود عمارت چهل ستون را ببیند ولی به نظر حق با آن دوستان است.


برچسب‌ها: فرش در تاریخ, اصفهان, عمارت چهل ستون
+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۶/۰۹/۲۰ساعت 6:55  توسط آرزو مودی   | 

این یادداشت صرفاً یک توضیح مختصر است.

در مورد این یادداشت که جمعه شب پیش گذاشتم که باید توضیح بدهم که موضوع از چه قرار است. سعی می‌کنم کاملاً خلاصه و به شکلی ساده توضیح بدهم در این دسته یادداشت‌ها یا مقالات وضعیت به چه قرار است.

فرش یک دستبافته و دست‌ساخته بشری است و امروز برای من و شما معمول‌ترین کارکردی که دارد، پوشش کف است. در شرق چین (ترکستان)، آسیای میانه، ایران، آسیای صغیر، بیزانس یا روم شرقی (تا حوالی سوریه امروزی)، شمال آفریقا، اسپانیا، مصر و بخش‌هایی از اروپا، فرش بافته می‌شده است و در حال حاضر نیز در بسیاری از این مناطق کمابیش فرش بافته می‌شود. [کارگاه‌های فرش‌بافی جدید چین و کارگاه‌های فرشبافی شرق اروپا، مثلاً رومانی که نقشه‌های ایرانی، نقشه‌های کاشان و تبریز را دوباره بافی می‌کنند کاملاً از این بحث مستنثی کنید.] به استناد متون و مستندات تاریخی می‌توانم ثابت کنم تنها کارکرد فرش کف پوش نبوده است. در دنیای امروز من و شما اشیاء از مفهوم آیینی‌شان خالی شده‌اند، فقط نقش کارکردی‌شان باقی مانده است و فرش نیز چنین است. با استناد به متون تاریخی [که درهمین وبلاگ نیز نمونه‌هایی از آن‌ها را آورده‌ام] فرش کارکردی آیینی نیز داشته است و یکی از مؤلفه‌های ثابت انجام و اجرای آیین‌هایی نیز بوده است. بر خلاف آنچه که دیگر صاحب نظران معتقدند اولین استفاده و کاربرد فرش برای کف‌پوش و گرم شدن نبوده است و به زودی می‌توانم این ادعا را ثابت کنم و در مقاله‌ای نشان خواهم داد که بخشی از اولین استفاده‌ها از فرش‌ها مستقیماً از صورت دادن به آیین‌هایی متیرایی می‌آید. اگر فرض کنیم فرش بخشی از انجام یک آیین بوده است نمی‌تواند از داشتن ویژگی‌هایی آیینی مستثنی باشد. به عبارت دیگر آنچه که بر روی فرش‌ها بافته می‌شود از دل یک ایده برخاسته‌اند. بر خلاف تصوّر بعضی از صاحب نظران ایرانی و خارجی دلیل بافته شدن نقش گل و بته بر روی فرش‌ها علاقه ایرانی‌ها به باغ‌ها و خشک بودن جغرافیای ایران نیست و اصلاً چنین چیزی مطرح نیست به عبارت دیگر در چنین سیستمی "علاقه داشتن" مفهوم یا عبارتی بی‌معناست و هیچ چیزی را نشان نمی‌دهد. فقط کافیست از خودتان بپرسید ایرانی‌ها امروز به پول مفت علاقه فراوانی دارند، چرا عکس پول مفت را روی فرش نمی‌بافند؟! (شاید به زودی ببافند).

فرش پیش از آنکه کالایی تجاری با ویژگی‌های مشخص تابع منطقه بافتی خاص باشد یک کالای فرهنگی است. فرهنگ بدان شکل داده است. فرش از ظرف فرهنگ برخاسته است. اگر دوران معاصر و مدرن که اشیا و فرم‌ها معنای نمادین و آیینی‌شان را به لایه‌هایی بسیار عمیق‌تر فرستاده‌اند که گاهی به نظر می‌رسد دیگر هیچ خبری از آن‌ها نیست که چنین نیست، کنار بگذاریم، در روزگار پیش از مدرنیته شکل گرفتن نقش‌ها و فرم‌ها و حتی اندازه‌های خاصی که فرش‌ها دارند، تابع قوانین دیگری بوده است و همه چیز مانند روزگار ما ماتریالیستی و چرخ گوشتی نبوده است. چرخ گوشتی از آن جهت که در روزگار ما از هر دری سخنی را در یک چرخ گوشت می‌ریزند و حاصل را به زور به خورد من و شما می‌دهند و اسمش را می‌گذارند، نقش مدرن و کلی هم ذوق می‌کنند و خوشحالند ولی هیچ کدام این نقش‌ها و فرم‌ها در ابتدا اینگونه ساخته و خلق نشده‌اند.

می‌توان فرش را بر حسب ظواهرش و ویژگی‌هایی مانند بافت و تاب نخ و نوع نخ و بافنده و رجشمار یا تعداد گره و جنس مواد و تاریخ بافت بررسی کرد و قیمت گذاری کرد و با توجه به این ویژگی‌ها کارکردی برایش تعیین و تعریف کرد و فروخت یا خرید اما فرش فقط این‌ها نیست. فرش یک کالای فرهنگی است و ویژگی‌هایی دارد که آن را از بازار جدا می‌کند و در بستر جدیدی قرار می‌دهد و اینجاست که یادداشت‌هایی مانند آنچه در این پست آمده است، شکل می‌گیرند. به نظر من فرش در این مورد از دیگر صنایع دستی نیز متمایز است. اینجاست که متخصصینی می‌آیند و در مورد محتوی آنچه بر روی فرش بافته است، بحث می‌کنند و اینجاست که ناگهانی با بستری مواجهیم که همه چیز بر طبق یک نظم بر رویش شکل می‌گیرند از دلش برمی‌خیزند و همین است که شما می‌بینید من مدام بر روی این مورد دست می‌گذارم که این نقش که بر روی فرش فردوس بافته شده است را در بیجار کردستان هم می‌بینم. این مواقع باید از خودتان بپرسید بین بیجار در کردستان و فردوس در غرب خراسان فاصله بسیار است چرا ناگهانی این قرابت و خواهرانگی رخ می‌دهد؟ کوچ‌ها؟ یک دلیلش کوچ است اما این قرابت‌ها را بین بافته‌های بلوچ و قفقازی هم فراوان می‌بینیم آیا در این مورد هم پاسخ نهایی "کوچ" است؟ آیا نمی‌توان ظرف بسیاری را بزرگ متصوّر شد که همه این اقوام از آن به اندازه وسعشان بهره برده‌اند؟

در اینچنین بستری است که من معتقدم سخن گفتن از اولین‌ها کاریست بیهوده. به چه معنا؟ یکی از بحث‌های پر طرفدار در مورد فرش حول این نقطه می‌گردد که کدام قوم برای اولین بار فرش بافتند؛ ایرانی‌ها؟ ترک‌ها؟ ترکمن‌ها؟ افغان‌ها؟ قفقاز؟ کردها؟ بلوچ‌ها؟ ... طرفداران هر کدام از این مناطق و طوایف، تا امروز که این‌ها را برایتان نوشته‌ام، نتوانسته‌اند کفه سنگین‌تر ترازو را به سمت خود بکشند و با همه بحث‌ها و طرفداران و مخالفین فراوانی که سرسختانه بر روی مناطقی خاص دست می‌گذارند، هیچ کس نتوانسته است ثابت کند سرچشمه فرشبافی کجاست و اگر از من بپرسید دامن زدن به چنین بحثی کاری بسیار بیهوده است و جز تلف کردن انرژی و زمانی که می‌تواند درجای بسیار بهتری صرف شود، هیچ خاصیت دیگری ندارد.  بده-بستان‌ها در ظرف فرهنگ و زمان و آمیختگی‌های حاصل جنگ‌ها و کوچ‌ها رسیدن به آن نقطه آغازین را ناممکن می‌سازد.  

 

نمی‌توانستم و نمی‌توانم ساده‌تر از این توضیح بدهم و همین هم شده است شیر بی یال و دم و امیدوارم اساتید فلسفه و تاریخ هنر گذرشان اینجا نیفتد.


برچسب‌ها: فرش در تاریخ, فرش در فرهنگ
+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۶/۰۶/۱۵ساعت 13:56  توسط آرزو مودی   | 

فرش پازیریک

امروز دیدم که در کانال "چهارسوق" چیزکی در مورد فرش پازیریک با صراحت و قاطعیّت نوشته شده بود و بی آنکه به هزاران مدعی و ادعا و مدعا دیگر اشاره کند، صرفاً به حرف رودنکو اشاره کرده بود و فرش را از آن ایران دانسته بود. برای بار هزارم تأکید می‌کنم این کار صرفاً یک شوخی بی‌نمک تاریخی است و چیزی است شبیه هزاران ادعای بی‌پشتوانه ما ایرانی‌ها در مورد هزاران هزار چیز دیگر. ما در مورد همه چیز از جمله تاریخ فرش‌بافی و از جمله مالکیّت فرش پازیریک در خواب خرگوشی به سر می‌بریم.

به صرف شباهت نقوش فرش پازیریک با نقوش تخت جمشید، پازیریک ایرانی نمی‌شود؛ به ویژه اگر به خاطر داشته باشیم که هنر هخامنشی گونه‌ای از هنر التقاطیست و آنچه در تخت جمشید ساخته و نقش شده است، کار صنعتگرانی از سرتاسر میان رودان و مصر و چه و چه بوده است.

کاش یک از هزاران این‌هایی که ادعا دارند پازیریک ایرانی است به ادعاهای تمدن‌ها و محققین و متخصصین دیگری هم که ایرانی بودن پازیریک را نه با هوس و تخیل بلکه با مستندات تاریخی و ادعاهای محکم علمی زیر سوال برده‌اند، اشاره می‌کردند. آن وقت می‌توانستیم به حرف‌های این خانم‌ها و آقایان در مورد چیزهای دیگر هم اعتنا کنیم. در غیر این صورت صرفاً با مشتی حرف بادِ هوا مواجهیم که در دنیای علمی و در میان آدم‌های علمی و دانشگاهی و معتبر و متخصص دنیا جایی برایشان نیست؛ همانگونه که تا کنون نبوده است.

توجه داشته باشید حرف من این نیست که پازیریک ایرانی هست یا نیست. حرف من این است که تا کنون هیچ کسی نتوانسته است به شکلی قاطع و محکم ثابت کند که پازیریک ایرانی است یا ایرانی نیست و کل مدعاهای این آقایان از قبیل آقای چهارسوق به گفته‌های اولیه رودنکو بند است و بس و هیچ پشتوانه محکم و کار عملی قَدَری از این ادعاها حمایت نمی‌کند.

خوب است که دوست داریم ملتی باتاریخ درخشان و مملو از افتخارهای رنگ به رنگ باشیم اما اینگونه ادعا کردن و قصه بافتن برایمان آبرویی به جا نمی‌گذارد و کسی ادعاهای بی‌پایه را در هیچ کجای دنیای علمی واقعی تخصصی جدی نمی‌گیرد.

این دست گزافه گویی‌ها اعتباری را برایمان به ارمغان می‌آورد که در سطح جهانی به پشیزی نمی‌ارزد و حاصلش فقط توهم بزرگی است.


برچسب‌ها: فرش پازیریک, تاریخ, فرش در تاریخ, کار عملی
+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۶/۰۵/۲۶ساعت 19:28  توسط آرزو مودی   | 

فرش در تاریخ

از آنجائی که همزمان در حال کار کردن روی صد مورد مختلفم که همزمان باهم و به عبارتی به موازات هم پیش می‌روند و هیچ کدام قصد ندارند از دیگری پیشی بگیرند و هنوز دست کم حتی یک مورد هم به نتیجه نرسیده است، باز هم شاهد این دسته عکس‌های تاریخی خواهید بود.

عکس را از اینستا برداشتم و مراسم استقبال از پهلوی دوم در اصفهان است. از آنجائی که من آدم سیاسی نیستم و همه جا فقط فرش را می‌بینم خوب است این‌ها را از خودمان بپرسیم:

فرشی که در عکس می‌بینید بیشتر به ذهنم می‌رسد که نائین باشد ولی اصفهان بودنش هم دور از ذهن نیست اما چرا فرش را اینطور به قول ما خراسانی‌ها "هوا کرده‌اند" یا به عبارتی چه دلیلی داشته است که برای استقبال از شخص اول مملکت چنین چارچوبی بسازند و فرشی را معلق در میان زمین و هوا نگه دارند؟ یا به عبارتی کاملاً دقیق‌تر "بیاویزند".

آیا غیر از این است که این کار تبعیت از سنّتی بسیار کهن است که پیش از این دیدیم حتی بیهقی هم به آن اشاره می‌کند؟

پرسش مهم: این سنّت از کجا می‌آید؟ چرا فرش می‌آویختند؟

بقیه عکس را نمی‌بینیم آیا همین یک تخته فرش است یا فرش‌های دیگری هم هستند؟ یا مثلاً کل یک مسیر را فرش می‌آویخته‌اند؟


برچسب‌ها: تاریخ, فرش در تاریخ, پهلوی
+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۶/۰۵/۰۹ساعت 9:5  توسط آرزو مودی   | 

فرش در تاریخ

قسمت بد ماجرا آنجایی است که روایت پشت عکس‌ها را نمی‌دانیم مثلاً نمی‌توانیم صریحاً بگوییم هر چه رسمیّت و اهمیت مراسمی بیشتر بوده است، تعداد فرش‌ها هم بیشتر بوده‌اند که البته از این عکس – در مقایسه با نمونه‌هایی که تاکنون دیدیم- اینطور برمی‌آید.

عکس را از صفحه اینستاگرام آقای فرش کاشان برداشتم.

 


برچسب‌ها: فرش, تاریخ, فرش در تاریخ, قاجار
+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۵/۱۱/۲۳ساعت 7:43  توسط آرزو مودی   | 

فرش در تاریخ

 

فاصله ما با این فرش‌ها به نسبت زیاد نیست. باقی، دیگر عکسی در کار نیست اما تاریخ* هست. تاریخ نمونه‌ها و مثال‌های فراوانی برایمان از آویختن فرش‌ها می‌آورد. آویخته شدن با فرش تناسبی ندارد در نگاه اول اینجاست که باید برایتان سؤال پیش بیاید. جایی که ساخت دچار تغییر می‌شود، قوانین دیگر طبق قاعده خودشان پیش نمی‌روند و قواعد دیگری دور از انتظار ما یا آنچه همیشه دیده‌ایم، شکل می‌گیرند. این‌ها باید برایتان سؤال باشد، پایان‌نامه‌ها و موضوع کارهای تحقیقی اینطور شکل می‌گیرند.

منظور از این عکس خانمها نیستند، فرشهاییست که آن پشت آویخته‌اند.

 

*تاریخ می‌شود سفرنامه‌ها، ممالک و مسالک و هر آنچه که جغرافی‌دان‌ها و سفرنامه نویس‌ها و مورخین نوشته‌اند. در صفحه اینستاگرامم منابع چنینی را معرفی می‌کنم. می‌توانید آنجا را هم ببینید.


برچسب‌ها: فرش در تاریخ, فرش در حرمسرا, فرش, زن در تاریخ
+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۵/۱۱/۱۳ساعت 7:48  توسط آرزو مودی   | 

فرش در تاریخ


برچسب‌ها: فرش در تاریخ
+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۵/۱۱/۰۹ساعت 7:17  توسط آرزو مودی   | 

فرش در تاریخ

 

 

این عکس از جمله عکس‌هایی است که علاقه خاصی به آن دارم، نه به خاطر فرش‌ها که به خاطر آینه‌ها و چراغ‌ها که البته فرش‌ها هم حضور دارند اما ما در این عکس دقیق و واضح نمی‌بینیمشان.

 

من این عکس را به چند دلیل بیشتر از عکس‌های دیگری که با عنوان "فرش در تاریخ" گذاشته‌ام و خواهم گذاشت، دوست دارم. هیچ توضیحی برای این اتفاق‌های عجیبی که در این عکس افتاده است ندارم. اول نمی‌دانم چرا آینه‌ها و لاله‌ها و چراغ‌ها و در انتها گلدانها را اینطور سر هم سوار کرده‌اند و برج نور و روشنی و سبزی ساخته‌اند. آدم‌های عکس هم به نظر می‌رسد از آن رسمیّت چند عکس قبل درآمده‌اند. نمی‌توانم به طور قطع بگویم که بله چنین است! اما به نظر می‌رسد این‌ها آدم‌ها معمولی باشند، حتی سربازهایش به نظر سربازهای ساده‌اند و آدم‌ها هم آدم‌ها معمولی، آخوندی والامقام یا مقام سیاسی یا مستشار نظامی در این عکس دیده نمی‌شود اما همچنان در کنار نور و آینه و سبزی فرش دیده می‌شود. فرش بزرگ پارچه با زمینه تیره که حتی می‌شود گرمای رنگ لاکی‌اش را از همین تاریکی عکس حس کرد و چند فرش که عمود بر نقطه دید ما آویخته شده‌اند و نمی‌دانیم نقششان چیست.

دوست عزیزی که همچنان با اصرار برای من پیام می‌گذارید در مورد چه چیزی پایان‌نامه بنویسم؟ در مورد همین‌ها بنویسید. البته نه با این وصف و توصیفی که من آورده‌ام. این‌ها قصه‌بافی است و می‌خواهم نشان بدهم که چه چیزهای مهمی در این عکس اتفاق افتاده است. شما باید روش داشته باشید و رویکرد. من این کلمه رویکرد را خیلی دوست دارم. خیلی کلمه خوبی است. شما باید یک نقطه‌ای یک تکیه گاه عملی داشته باشید که رویش ایستاده باشید که بعد برگردید به ابژه یا موضوع یا سوژه نگاه کنید؛ این می‌شود رویکرد. آن نقطه تکیه‌گاه علمی هم می‌شود روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، تاریخ، اسطوره، تاریخ هنر، تاریخ زیبایی، فلسفه... باور کنید نمی‌شود که روی هوا بایستید. قصه هم نبافید. بیایید من قصه‌اش را می‌گویم شما بروید مطلب علمی‌اش را بنویسید. من قصه‌های خودم را دارم و کار می‌کنم. پوستم کنده شد تا به قصه‌های خودم رسیدم. لطفاً پوستتان کنده شود!

به آن آینه‌هایی که بالای فرش بزرگ‌پارچه، انتهای ایوان، آن بالا، ردیف کرده‌اند هم توجه کنید لطفاً!


برچسب‌ها: فرش در تاریخ, فرش, پایان نامه فرش
+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۵/۱۰/۲۹ساعت 7:35  توسط آرزو مودی   | 

فرش در تاریخ

 

دوست مورخم معتقد است که این عکس‌هایی که آخوندبازی زیاد دارند، در اصفهان گرفته شده‌اند و این عکس هم آنطور که از سروریخت ملت پیداست باید قاجاری باشد اما هیچ یقینی نیست شاید اصفهان نباشد. این عکس‌ها از آرشیو همان دوست مورخ بیرون کشیده شده‌اند و امکان اصفهان بودن عکس بالاست ولی قطعیتی نیست، در اینترنت هم مشابهشان -یا خودشان- زیاد است که شکر خدا هیچ کدام هم پدر و مادر و توضیح ندارند. منبع اصلی عکس هم پیدا نیست که برویم یقه اولین آپلودکننده را بگیریم که آقا اطلاعات عکس کو؟

فرش چالشتر هم دارد آن بالا سمت راست، آن فرش قاب-قابی که قابهای مربعی دارد بافت بختیاری است و احتمال اصفهان بودن محل عکس را بیشتر و بیشتر می‌کند اما فرش وسط ترکمن است و فرش آخر در همان ردیف باز بختیاری است. شاید خانه امام جمعه‌ای باشد یا آدم مهمی و اصفهان هم در دوران قاجار –یا غیر قاجار- دلیل برای جمع شدن آقایان کم نداشته ولی دست آخر اینها هم حدس است.   

با همه این حرف‌ها چیزی که برای من مهم است، دوباره آذین بندی (؟) با فرش است. جلسه رسمی است و آقایان جمعند و دیوارها را فرش پوش کرده‌اند و این هزار حرف و سخن پشتش خوابیده... که چرا؟


برچسب‌ها: فرش در تاریخ, قاجار
+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۵/۱۰/۰۹ساعت 10:23  توسط آرزو مودی   | 

فرش در تاریخ

حالا ببینیم تاریخ مکتوب و آقای جواهرساز فرانسوی –تاورنیه- چه چیزی به ما می‌گوید:

"نزدیک حوض صفه‌ای به طول دوازده پا و عرض هشت پا و یک پا بلندتر از کف تالار هست که با یک قالی بسیار نفیس مفروش است و در وسط همین صفه، شاه بر روی یک تشک چهارگوش زری نشسته بود و یک پشتی زری دیگر به پشت او گذاشته بودند که به قالی بزرگی تکیه داشت بدون گل و بوته و نقش و نگار اما دارای نوشته‌هایی مبتنی بر بعضی از قوانین شرع." (ص. 130)

سفرنامه تاورنیه/ ژان باتیست تاورنیه؛ ترجمه حمید ارباب شیرانی – تهران: نیلوفر، 1382


برچسب‌ها: فرش در تاریخ, اصفهان, صفویه
+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۵/۰۹/۲۳ساعت 23:57  توسط آرزو مودی   | 

فرش در تاریخ

 

اینجا کار ساده‌تر است؛ توضیح عکس را کسی زیر عکس نوشته است. از 1336 قمری آمده‌ایم تا 1326 شمسی که می‌شود 14 سال پس از قائله کشف حجاب و اوایل پهلوی دوم. چیزی که در این عکس برای من مهم است نه این خانم‌ها و آقایان محترم هستند و نه فارغ التحصیلی‌شان که همه تأکیدم روی فرشی است که آن پشت آویخته شده است و بخشی از آن پیداست. دوباره به فاصله کمتر از پنجاه سال شاهد تکرار همان الگوی قبلی هستیم. یک جمع رسمی، یک مراسم رسمی و فرشی که آن پشت آویخته شده است که اگر چه خیلی دقیق چندوچونش پیدا نیست اما به نظر می‌رسد یک فرش بزرگ مشهدی را روی دیوار آویخته‌اند که به قرینه اندازه‌های انسانی شاید حتی نه متری یا حتی بزرگتر باشد!

قصد داشتم بعد از اول عکس قبلی بروم سروقت سفرنامه تاورنیه اما دیدم بهتر است باز هم چند عکس دیگر نشان‌تان بدهم.


برچسب‌ها: فرش در تاریخ, فرش خراسان
+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۵/۰۹/۱۹ساعت 10:45  توسط آرزو مودی   | 

فرش در تاریخ

 

این عکس نسخه دیگری از عکس پست قبل است که با فاصله بیشتری از شخصیت‌های محوری گرفته شده است و می‌بینیم که آدم‌های دیگری هم حضور دارند و جلسه‌ای رسمی است. حدس اولیه من این بود که اینجا باید کلیسا باشد ولی دوستی تذکر داد که هیچ نشان مذهبی از جمله هیچ صلیبی در این فضا دیده نمی‌شود و کلیسا بودن مکان تقریباً ملغی شد. با آقای اصفهان شناس ساختمان‌های دیده و نادیده اصفهان را از ذهن گذراندیم و هیچ کداممان ساختمانی که چنین تالار بزرگی داشته باشد را در ذهن نداشتیم (موجب امتنان خواهد بود اگر شما حدسی دارید با ما درمیانش بگذارید.)

فرش‌هایی با نقش احمدشاه که در پست قبل اشاره کردم که نمی‌بینیدشان در این عکس در دو طرف پیداست. عکس هم پس از جنگ جهانی اول و اواخر قاجار در به احتمال بسیار زیاد اصفهان برداشته شده است.

این پست هم خدمتتان باشد. عکس را با دقت تماشا بفرمایید تا  در پست بعد چند صفحه سفرنامه بخوانیم.


برچسب‌ها: فرش در تاریخ, فرش ایران, اصفهان, قاجار
+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۹۵/۰۹/۱۴ساعت 19:18  توسط آرزو مودی   | 

فرش در تاریخ

این عکس خدمتتان باشد. در پست بعد یک عکس دیگر نشانتان می‌دهم. بعد هم احتمالاً یک عکس دیگر نشانتان خواهم. در پست بعدش هم چند صفحه سفرنامه خواهیم خواند و الخ. می‌خواهم نظرتان را به سمت موضوع بسیار مهمی جلب کنم که اگر سوژه و موضوع برای پایان‌نامه و مقاله کم دارید، موضوع خوبی است ولی به همه چیزهای خوب دنیا قسمتان می‌دهم سوژه‌های من را اینطور یا آنطور مبتذل نسوزانید!

 

عکس اواخر قاجار در همین اصفهان برداشته شده است؛ سبیل قشنگ‌های بختیاری و احتمالاً کشیش بزرگ کلیسای ارامنه را در تصویر می‌بینیم که من مسلماً با هیچ کدام از این آقایان مستقیماً کار خاصی ندارم. مقام نظامی بلند پایه‌ای که آن وسط نشسته است نصیرخان سردار جنگ است که مدتی حاکم اصفهان بوده است. عکس احمد شاه آن دو طرف پیداست (در این مورد هم بعداً توضیح خواهم داد شما الان عکس احمدشاه را نمیبینید! بعدا میبینید.) عکس را از آرشیو آقای مورخ برداشتم و آقای مورخ هم جز نصیرخان سردار جنگ کس دیگری را نشناخت و معتقد بود عکس در حوالی 1333 تا 1336 و احتمالا در اصفهان برداشته شده است.

 

پینوشت یا غر1: لعنت به ارائه کننده خدمات بد

پینوشت یا غر2: بله منظورم بلاگفا است ولی الان بیشتر منظورم به سمت آن یکی سایت عوضی‌تر از بلاگفاست که تا عکس را آپلود کرد صد جور قر و ادا برایم آورد!


برچسب‌ها: فرش در تاریخ, فرش ایران, اصفهان
+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۵/۰۹/۱۱ساعت 7:57  توسط آرزو مودی   | 

vivian maier

 

 

دنبال بهانه می‌گشتم که این سایت و این خانم را معرفی کنم که مرضیه رسولی اینجا خیلی مختصر در موردش نوشته بود و من خواندم. دوست داشتم دیگران هم ببینند و بخوانند و نیافتم و منصرف شدم. نشستم به تماشای عکس‌هایی که گرفته بود و به این عکس بالا رسیدم که هم فرش ایرانی با زمینه "این آبی‌های دوست داشتنی" دارد و هم خود خانم مایر را دارد و هم بهانه پیدا شد.

***

این خانم دوباره من را برد سر یکی از بحث‌هایی که همیشه با آدم‌هایی که ادعای دوست داشتن چیزی را می‌کنند و بعد سر این موضوع غر می‌زنند که هیچ وقت نتوانسته‌اند آنطور که دلشان می‌خواهد به آن بپردازند، می‌کنم. خانم مایر پرستار بچه بوده و همیشه دوربینش گردنش بوده و عکس گرفته و این شده حاصل کار که کس دیگری درست بعد از مرگش آن‌ها را کشف کرده، دیده و منتشر کرده و الخ... بحث من اینجا حتی کیفیت کار خانم مایر نیست که تخصصی هم حتی در این زمینه ندارم. بحثم سر انجام دادن یک کار است؛ دقیقا انجام دادن یک کار و نه صرفا برنامه ریختن و رویا دیدن و آرزو داشتن بلکه دقیقا انجام دادن آن کار. مساله دقیقا به همین سادگی و به همین سختیست. اگر فکر می‌کنید نقاش خوبی هستید باید نقاشی کنید. هیچ وقت فردا نخواهد آمد. اگر عکاس خوبی هستید –از جمله خواهر خودم- باید عکس بگیرید. حتی گاهی مهم نیست با چه دوربینی بلکه ثبت آن عکس خیلی مهم‌تر از نوع دوربینی است که به کار می‌برید. 

 

 

حالا که دستمان به معرفی لینک و نمایش سایت باز شد این مصاحبه  با یکی از آدم خیلی حسابیهای این مملکت را هم ببینید.


برچسب‌ها: فرش و عکس, فرش در تاریخ
+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۳/۱۲/۱۸ساعت 7:39  توسط آرزو مودی   |