سفره تکانی!
پست قبلی را به این خاطر نوشتم که بگویم، یک سفره مستطیلی شکل بلوچی داریم که موازی با آشپزخانه توی هال پهن شده است. حسابی کثیف شده بود. پدر جان اجازه شستنش را صادر نمیکردند. دلیلشان هم این بود که خراب میشود! هیچ پدری همیشه توی خانه نمیماند. لازم نیست همه فرشها برای شستشو بروند فرششویی. سفره مذکور به دلیل ترافیک کارهای نوروزی سه روز کف حیاط باقی ماند. هر کس بیکار میشد، آبپاشیاش میکرد که لکهها خوب خیس بخورند که بعد راحت پاک بشوند. بعد سه روز وقتی کاملا عملیات کفشویی و مشت و مال و برسکشی تمام شد؛ وقت آبکشی، پشت بافته کاملا خشک بود. بعد سه روز آبپاشی به هیچ وجه آب به درون بافت گلیم نفوذ نکرده بود. رسیدن به پشت بافته پیشکشمان!
و فکر کنم به همین دلیل بود که در کمتر از دو ساعت کاملا خشک شد.
سفره مذکور حالا در حالی که از تمیزی برق میزند، زیر چشمغرههای پدر جان، جلوه فروشی میکند.