عکس ببینیم!
زنی یزدخواستی با چرخ دستی نخ میریسد.

زیر عکس نوشته شده قالی کاشان. (افشارها و بلوچها، به گمانم به تقلید از افشارها، این فرمهای انسانی را با این سروریخت زیاد میبافتهاند (هنوز هم میبافند؟). در کرمان هم فرمهای انسانی را در مرکز فرش میبینیم اما آرایشی که دارند به کل از نوع دیگری است (حدس میزنم پای یک سنت محلی خاص کرمان در میان باشد. بلوچها در زمان سلجوقیان ساکن کرمان بودند، کدامیک این سنّت را به دیگری وام داده است؟ بلوچها به افشارها یا به عکس؟ به منع بافت فرم انسانی در میان بافندگان اهل سنّت هم نگاهی داشته باشید)). نمونه کاشانی این دسته بافتهها را پیش از این ندیده بودم؛ در اصل نمونه ای با این آرایش که افشار، کرمانی یا بلوچ نباشد، ندیده بودم. در اکثر موارد (شاید بتوانیم بگوئیم در تمامی موارد) فرم انسانی که بافته میشود یک شخصیت نظامی است و همیشه لباس نظامی به تن دارد یا یک شخصیت مرکزی بافته میشود (یک خان؟) که همیشه دو سرباز وی را در دو طرف همراهی میکنند (بگوئیم بازنمائی سهتائیهای هندواروپایی است؟).

قالیچهای که زیر پای نمازگزار پهن شده است، نقش محرابی ندارد و به تناسب اندازههای انسانی سجاده هم نیست اما چیزی که اذیتم میکند کلاه به سر داشتن نمازگزار است، احتمالاً نماز واقعی در کار نیست و ژست برای عکاس باشد.
عکسها را از اینجا (سایت یک پزشک) برداشتم. صد عکس است که فقط همین چند قطعه به کار من میآمد.