من؟
***یک خانمی هم در واحد تحصیلات تکمیلی دانشگاه کار میکند "کان لم یکن" را نمیتوانست از رو بخواند. روزانه برای چند دانشجو حکم میخوانی که اگر چنین نکنی و چنان نکنی قبولیات کان لم یکن میشود؟! حداقل تلفظش را درست یاد بگیر حکم اخراج میخوانی آدم دلش به حالت نسوزد که تو آنجا و من اینجا با حکم اخراج!
***دوشنبه سر کلاس دکتر پ بخشی از چهارمقاله عروضی سمرقندی دست به دست گشت. 4 یا 5 نفر متن را از رو نتوانستند بخوانند. نفر آخر حساب کار دستش آمده بود درستتر خواند. دکتر پ دانسته یا نادانسته همان جای متن را انتخاب کرد که در دبیرستان هم خوانده بودیمش!
***دانشجوی ترم دوی کارشناسی ارشد هنر اسلامی دانشگاه هنر اصفهان بعد از یک ترم کامل حکمت و فلسفه کهن به ویژه افلاطون خواندن مابَعدالطبیعه را میخواند ما بُعدالطبیعه! تاکید روی دانشکده و دانشگاه از آنجاست که اینجا اگر دانشجو تفاوت این دو را بعد از دو ترم نفهمیده باشد لابد تقصیر بوسهل زوزنیست!
اینجای قصه دردناکتر است که همه این دکترها و دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانستن این چیزها را بیهوده میدانند و معتقدند با ندانستن اینها هم چیزی از زندگیشان لنگ نمیماند. یاد آن دوستمان هم به خیر که میگفتم ننویس گاهاً! میگفت چه کسی درست و غلطش را تعیین میکند؟ تو؟! این دوستمان هم حفاظت از میراث جهانی (یا چیزی شبیه به این) میخواند دانشگاه برلین! دانشجوی کارشناسی ارشد هم هست.