پشمینه بافت

2

همان دوست جامعه شناس پست پیش کار پژوهشی بزرگی را برای یکی از مراکز پژوهشی ایران انجام داده است، بر اساس یک قول و قرار دو طرفه و فکر کنم تأیید پروپوزال. حالا که کار تمام شده، آن مرکز مورد نظر از زیر بار چاپ کتاب شانه خالی کرده است و به جای جواب درست و حسابی دادن، ده پروپوزال دیگر را نشانش داده‌اند که ببین این‌ها را پیش از تو قراردادهایش را بسته‌ایم و حالا نمی‌توانیم چاپش کنیم. سرمایه داری، بیار ما چاپ کنیم.

همین دوست دانشمند فرهیخته نزدیک به یکسال پیش برای یکی از خانواده‌های سرشناس و ارزشمند ایرانی کاری را انجام داد به عبارتی از اعتبار علمی‌اش برای تکمیل کار پژوهشی که در آن خانواده انجام شده بود اما تکمیل نشده بود و نیاز به حمایت کسی از حوزه دانشگاه داشت، استفاده کرد و کار بعد از سال‌ها انجام و تکمیل شد و چاپ شد.

به دوستم می‌گویم پیرمردها، مخصوصاً اگر صد و ده سالشان باشد، عاشق جاودانگی می‌شوند/هستند. کتاب را با حمایت آن خانواده چاپ کن! می‌گوید "تو که لالائی بلدی، دشک و لحاف که هست"


برچسب‌ها: فرش, کتاب
+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۹۷/۰۴/۲۴ساعت 15:25  توسط آرزو مودی   |