پشمینه بافت

یک شعر بلوچی!

چرا چَمانِی ءِ سَرَا، بارَگینِ دَستانِی دِل



(چرا بر روی دیدگانم نباشی

و (چرا جای تو) بر کف دستانم نباشد؟)
+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۸۹/۰۶/۲۷ساعت 12:13  توسط آرزو مودی   | 

قزاق


یک قالیچه قزاق

+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۸۹/۰۶/۲۷ساعت 12:9  توسط آرزو مودی   | 

اوشاک


فرش اوشاک، 308×610 سانتی متر

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۸۹/۰۶/۲۴ساعت 9:47  توسط آرزو مودی   | 

اصفهان

اصفهان

 285× 395 سانتی متر، حدودا 1930 میلادی

+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۸۹/۰۶/۲۲ساعت 17:8  توسط آرزو مودی   | 

اعتراض

چرا باید فردا تعطیل بشود؟

تعطیلی فردا به چه کار می‌آید؟

اصلا وقتی آخر هفته‌ها (نه فقط این هفته) به خودی خود تعطیل هست، نیازی به داشتن تعطیلی بیشتر احساس نمی‌شود؛ غیر اینکه آدم احساس کند زندانی شده هیچ برنامه‌ای ندارد و از برنامه‌هایی هم که دارد و بایست به صورت معمول انجام بدهد هم عقب افتاده. چرا؟ به خاطر داشتن یک تعطیلی بی‌دلیل و نابه‌جا...

فلسفه‌ی داشتن این‌همه تعطیلی و باز هم اضافه شدنشان را نمی‌فهمم. اگر روز بعد عید فطر تعطیل باشد یا بشود چه مشکلی از مشکلات مردم حل می‌شود؟ چه نیازی به این تعطیلی بود؟ چه اتفاقی با این تعطیلی رخ می‌دهد که در نبودنش ممکن است رخ ندهد؟

دولت هم که اصلا به خودشان زحمت نمی‌دهد که برای کاری که می‌کند یک توضیح بیاورد.

+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۸۹/۰۶/۲۰ساعت 0:39  توسط آرزو مودی   | 

ساروق



ساروق فراهان



قالیچه متعلق به : Rippon Boswell’s General Rug Auction

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۸۹/۰۶/۱۷ساعت 11:50  توسط آرزو مودی   | 

بی‌خانه

بی‌خانه

سه نفر تاجر که هر کدام تنهایی قد کل بازار فرش مشهد توی رشته‌ی خودشان اعتبار دارند، نتوانستند روی یک قالیچه یک نظر مشترک بدهند و  هر کدام قالیچه را حواله‌ی یک جا دادند. آن وقت من ماندم چطوری است که یک آدمی 50 سال پیش از آن سر دنیا پا شده آمده اینجا و یک دنیا قالیچه بار زده و برده آن سر دنیا و با دقت هر چه تمام تر همه جیک و پوکشان را ردیف کرده و کتاب کرده داده دست اهلش. تنها چیزی هم که آن آقایان مذکور سرش به توافق رسیدند این بود که این جناب آمریکایی بیخود گفته حالا هر چه که می‌خواهد گفته باشد.

مطلب سر همین قالیچه است که توی عکس می‌بینید.

این قالیچه توی واقعیت خودش، یعنی نه توی عکس، یک میلیون بار خوشگل‌تر است. مثلا وسط گل‌هایش ابریشم سبز و  بنفش کاشتند که اگر خودتان را بکشید هم تو عکس دیده نمی‌شود. اصل محبوبیت این قالیچه هم به سرپلاس (گلیم بافش است) که بار قیمت بالای این قالیچه راهم به دوش می‌کشد.

قالیچه خیلی قدیمی است  و فکر نکنم لازم باشد بگویم که بلوچ است.

+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۸۹/۰۶/۱۵ساعت 0:26  توسط آرزو مودی   | 

این بود انشای من

به نظر می‌رسد نوشتن در مورد چیزهایی که فکر می‌کنیم آن‌ها را خیلی خوب می‌شناسیم و خیلی خوب از جیک و پوکشان خبر داریم، آنقدرها هم کار ساده‌ای نیست.

دو روز است که من می‌خواهم چهار صفحه بنویسم که بشود پیوست یک کاری و آن کار را ببندیم و برویم خیرش را ببینم، تا همین حالا که ساعت 23:44 دقیقه یکشنبه است هنوز موفق نشدم. یعنی کل مطلبی که نوشتم یک صفحه مقدمه است و بس و هنوز کل کار مانده.

هر چیزی هم که برای نوشتن به ذهنم می‌رسد یک مشت بدوبیراه است که دلم می‌خواهد نثار یک عده سنگ انداز کنم که دلم خنک بشود. فحش و فحش کاری هم که راست کار کارهای درست و حسابی نیست. یعنی عملا من و مقاله و همه ول معطلیم.

از همان روز اول که بحث این پیوست مطرح شد من مدام این را تو ذهنم داشتم که اگر توی این پیوست زهرم را به این‌ها نریزم هیچ طوری دلم خنک نمی‌شود اما حالا که کار به عمل رسیده می‌بینم فایده ندارد. من آدمی نیستم که بتوانم به این سادگی خیلی چیزها را که خیلی به آن‌ها اعتقاد دارم برای چهار تا موجود فلان و بهمان قربانی کنم و کار من نیست که توی یک کار درست و حسابی در حد یک کتاب به این جماعت فحش بدهم. کمش این است که دلم برای کار خودم می‌سوزد که اینطوری آسیب می‌بیند وگرنه آنقدرها غصه این آدم‌ها را نمی‌خورم و حتما یک جایی توی همین وبلاگ درباره‌شان می‌نویسم که بقیه هم بدانند چه طور آدم‌هایی متولی چطور جاهایی هستند.

و این طوری شده که بعد چهل بار نوشتن و خط زدن (که برای اولین بار در مورد نوشتن من رخ داده) یک صفحه مطلب نوشتم که نوشتم که هنوز مقدمه است و اصل کار نیست. حالا هم که رسیدم به اصل مطلب دست از زهر و زهرمار برداشتم می‌بینم این‌جا هم هرچی که برای گفتن دارم را هم اگر روی هم تلنبار کنم باز کم است و حق مطلب ادا نمی‌شود که نمی‌شود و می‌بینم که بهتر بود از همان اول کار به جای زهر و زهرما رو این‌ها حواسم را می‌دادم به کار که حالا اینطور مثل فلانی توی گل نمانم.

                                                                                                                       

                                                                                                                        تمام

+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۸۹/۰۶/۱۵ساعت 0:2  توسط آرزو مودی   | 

ساروق

 

ساروق فراهان، استان مرکزی

+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۸۹/۰۶/۰۹ساعت 11:10  توسط آرزو مودی   | 

هریس

 

فرش هریس، شمال غرب ایران

+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۸۹/۰۶/۰۸ساعت 9:0  توسط آرزو مودی   |