دو نکته را میبایست به واسطه ایمیلهای فراوانی که دریافت میکنم، اینجا یادآوری کنم: اول اینکه من نمیتوانم روی عکسی که شما از یک قالیچه برای من میفرستید قیمت بگذارم. به دو دلیل: دلیل اول که خیلی مهم است اینکه برای قیمت گذاشتن روی یک بافته حتماً و حتماً و حتماً باید آن بافته را از نزدیک دید. باید بشود بافته را متر کرد، تراکم گرهها را لمس کرد و از نزدیک دید، جزئیات را به دقت بررسی کرد، معایب احتمالی را دید و بررسی کرد و هزار و یک کار دیگری که فقط در صورت دیدن یک قالیچه از نزدیک، میتوان انجام داد و پس از انجام همه این هزار و یک کار است که میشود روی قالیچهای یا بافتهای یا فرشی قیمت گذاشت. دلیل دوم اینکه فرش هم مثل طلا و دلار و نه با شدت آنها تابع وضعیت بازار و صادرات و خیلی چیزهای دیگر است و قیمت همیشه و در همه حال ثابتی ندارد که بتوانیم به آن تکیه کنیم. کسی میتواند روی بافته شما قیمت بگذارد که علاوه بر شناخت فرش مورد نظر شما و وضعیتش در بازار، فعال بازار فرش باشد، قیمتها و افت و خیزها را بداند که من نیستم. من در بازار فرش کار نمیکنم و حوزه تخصصی من بیشتر دانشگاهی و آکادمیک است تا بازار و ربطی به خرید و فروش ندارد.
مورد دوم اگر فرشی را، مثلا یک جانمازی هرکه، برای فروش دارید. بروید بازار فرش و بپرسید چه کسی جانمازی هرکه میخرد یا چه کسی فرش ترکیه میخرید. این کار هم کمابیش تخصصی است. هر کسی، مخصوصاً در بازار فرش تهران، هر چیزی را نمیخرد؛ به عبارتی تخصصش را ندارد و فرشهای آن منطقه خاص مد نظر شما را ممکن است همه کس نشناسند. پس اگر دنبال قیمت گذاری منصفانه و واقعی هستید فرشتان را ببرید بازار و دنبال خریدارهای احتمالیاش بگردید. در این مورد هم از دست من کاری ساخته نیست. پیش از این خریدار و فروشنده را به هم معرفی میکردم اما موارد زیادی پیش آمد که من بدهکار هر دو طرف شدم. با اینکه گاهی هیچ کدام را از نزدیک ندیده بودم و فقط با واسطه به هم معرفی کرده بودم. بدحسابیشان با هم بود و بعد دودش رفت به چشم من.
امیدوارم دقیق و کامل توضیح داده باشم و دیگر از این دست ایمیلها دریافت نکنم.
برچسبها:
دادوستد فرش,
خریدوفروش فرش
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۶/۰۳/۱۷ساعت 14:33  توسط آرزو مودی
|
فرش بلوچ - خراسان - 1860
فقط میتوانم بگویم چه تحفهای!
بافتن آن دو نقش تنها... آن طور... در آن قسمت از چنین فرشی با نقشی که خودش دارد، رسم بلوچها نیست. چنین ساختارشکنیهایی را، با این شکل، کمتر در میان بلوچها میبینیم. ساختارها را طور دیگری میشکنند.
این فرش را همین حالا دیدم که به قول اصفهانیها روزه مرا برده است و قند خونم به زیر خط فقر رسیده است. شاید بعداً آمدم و چیزکی اضافه کردم. حالا مغزم یاری نمیکند نمونههای احتمالی مشابهش را به خاطر بیاورم.
برچسبها:
فرش بلوچ,
فرش ایران,
فرش خراسان
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۶/۰۳/۱۴ساعت 20:12  توسط آرزو مودی
|
فرش بشیر - منطقه آمودریا - آسیای مرکزی - اواخر قرن نوزدهم
این دسته بافتهها با آن نقش گردن دراز وسط و تزئینات مختلفشان از درخت انار تا بوتههایی که در این نمونه میبینید همیشه برای من وصله ناجور قالیچه محرابی یا به عبارتی قالیچههای نماز بودهاند. این موضوع که در حراجیهای مختلف و کتابهای فرش با اصرار به این دسته بافتهها با عنوان قالیچه نماز اشاره میشود، از نظر من فقط شایسته دریافت یک علامت سوال بزرگ بوده و هست.
برچسبها:
نقش محرابی,
فرش بشیر,
نقش درخت
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۶/۰۳/۱۳ساعت 7:7  توسط آرزو مودی
|
کاش دوستانی که در فلان مجله صفحات این وبلاگ را برای تولید محتوا گذاشتهاند جلوی رویشان قدمی هم از آنچه من نوشتهام پیشتر بگذارند. بین وبلاگ و مجله فرق بسیار هست و بین نویسنده این وبلاگ و کسی که در یک مجله وزین و باشخصیت مینویسد هم فرق بسیار است. اینجا صفحه شخصی من است و من آدمی هستم بسیار گرفتار و عموماً فرصت نمیکنم موضوع را به حد یک مقاله باز کنم و پر بالش بدهم. گاهی هم حوصله ندارم و گاهی هم دلایل دیگری هست برای خلاصه و چکیده نوشتنم. دوست عزیز نویسنده فلان مجله فرش با آن آب و رنگش... شکایتی بابت رونویسیتان از آنچه من تولید میکنم، ندارم اما حداقل به خواننده مجلهتان احترام بگذارید و قدمی را پیشتر بگذارید. اگر نمیتوانید و سواد و توانش را ندارید خرجش یک ایمیل است مثل هزاران دانشجو و خواننده دیگری که ایمیل میزنند و میپرسند، شما هم ایمیل بزنید و بپرسید فلان موضوع را که مثلاً در مورد حضور فرش در فیلمها نوشتهام چطور میتوانید بسطش بدهید که به بضاعت یک مقاله در چنان مجلهای برسد. باور بکنید که من دریغ ندارم اگر داشتم تا اینجایش را هم نمینوشتم و اینجا نمیگذاشتمش که شما عین به عینش را مشق کنید به اسم خودتان! اصلا هدف اول و آخر این وبلاگ اصلاح و رونق بخشیدن به همین بیهوده و خالی و تهی نوشتنهای شماها و تولید محتوی پوچتان بود وگرنه من که این چیزها را میدانم چه اینجا بینویسم چه ننویسم!
برچسبها:
مجله فرش,
فرش ایران,
تولید محتوی
+ نوشته شده در جمعه ۱۳۹۶/۰۳/۱۲ساعت 21:9  توسط آرزو مودی
|
فرش تبریز - اواخر قرن نوزدهم - 117 × 170 سانتیمتر
بین نقش این چند قالیچه نماز یا به عبارتی چند قالیچهای که نقش محرابی داشتند و در این چند پست اخیر دیدید، چه شباهتهایی پیدا میکنید و چه تفاوتهایی با هم دارند. توجه داشته باشید که قضاوت ما در این نقطه فقط متکی بر نقشی است که میبینیم و کیفیت بافت یا تکنیکهای بافت، چون دسترسی به آنها نداریم، مبنای قضاوتمان نیستند. وقت تحلیل نقش کوچکترین جزئیات هم اهمیت دارند.
برچسبها:
فرش تبریز,
نقش محرابی,
نقش درخت,
فرش ایران
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۶/۰۳/۰۸ساعت 14:27  توسط آرزو مودی
|
ای کسانی که دربهدر شده موضوعید برای پایاننامه... بیایید و در مورد محتشم و فرش معروفش و کارگاهها و نقوشش و ویژگیهای بافتههایش و مدت زمانی که کارگاه دایر بود و تعداد آدمهایی که در این کارگاهه کارکردند و تعداد ساعت کارشان کار کنید تا یکبار برای همیشه ثابت کنیم این حجم بافتههای کاشانی یا غیرکاشانی که با نام محتشم فروخته میشوند، محتشم نیستند و فقط حیلهای است برای فروختنشان.
برچسبها:
فرش محتشم,
فرش کاشان,
فرش ایران,
پایان نامه
+ نوشته شده در جمعه ۱۳۹۶/۰۳/۰۵ساعت 9:18  توسط آرزو مودی
|

کاشان - اواخر قرن نوزدهم
یکی از جمله دلایلی که باعث میشوند در کنار اندازه این دست بافتهها قالیچه نماز ندانمشان، بافته شدنشان با ابریشم است. اگرهر ممنوعیت احتمالی دینی را کنار بگذاریم یک دلیل خوب و قرص و محکم دیگری باز باقی میماند، نماز خواندن روی قالیچه ابریشمی کار سختی است. بماند که قالیچه نماز با اندازه درست و درمان هم داریم که با ابریشم بافته شده است اما قالیچه ابریشمی مثل سرسره است. نمازگزار نماز بخواند یا تعادلش را حفظ کند؟ به اعتقاد من بهترین کار این است که این قالیچههای نقش محرابی که اتفاقاً اندازه پردهای هم دارند را پرده بدانیم و یکبار برای همیشه خودمان را و دنیای پژوهش را خلاص کنیم و اینطور همه چیز را در تعریف تنگ و ناهمخوان قالیچه نماز جای ندهیم.
برچسبها:
فرش ایران,
فرش کاشان,
نقش محرابی,
نقش درختی
+ نوشته شده در جمعه ۱۳۹۶/۰۳/۰۵ساعت 9:15  توسط آرزو مودی
|
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۶/۰۳/۰۱ساعت 19:43  توسط آرزو مودی
|
دانشجو که بودم، شاید سال اول، وارد سایت گلجام شدم و ثبت نام کردم و برای داوری مقالهها اعلام آمادگی کردم و بعد نه از گلجام خبری شد و نه من پیگیر شدم. گلجام را نمیخوانم. بیشتر از آنکه سطح دانش فرشم را بالاتر ببرد، حرصم میدهد. حالا بعد از نمیدانم چند سال ایمیل زدهاند و گفتهاند اطلاعات کاربریام را اصلاح کنم و اگر تمایل به داوری دارم، آن قسمتش را تیک بزنم. من؟ یک چیزی نوشتم بعد پاکش کردم ولی همچنان همان...
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۶/۰۳/۰۱ساعت 13:23  توسط آرزو مودی
|