پشمینه بافت

گلیمها

پیش از این میز چهارنفره‌ای فضای اتاقم را گرفته بود و غیر از یک پرده‌ای بلوچی که در راستای تخت پهن شده بود، اتاق فرش دیگری و جایی برای فرش دیگری نداشت و با موکت پوشانده شده بود. چند هفته‌ای است که با عوض کردن جای میز، فضای قابل توجه چهارگوشی، باز شده است. تمایل بسیار زیادی داشتم که این فضا را با گلیم چهارگوشی بپوشانم اما واقعیت اینجاست که مهمانهای من چندان از میز و صندلی استقبال نمی‌کنند و ترجیح می‌دهند روی زمین و مشخصاً روی فرش نرم بنشینند و گلیم صدای اعتراضشان را بلند خواهد کرد که گلیم خار دارد و گلیم سخت است و زبر است و هزار ایراد دیگر. در نتیجه دو-سه هفته‌ای هست که هر از گاهی سرکی می‌کشم به بازار فرش و دنبال فرش چهارگوشی می‌گردم که اول به جیب من بخورد و بعد به سلیقه‌ام و اندازه اتاق و تا امروز چیز قابل عرضی نیافته‌ام.

در این گشت و گذارها و جستجوها و انتخاب‌ها، به ویژه انتخاب بین گلیم -که واقعاً دلم می‌خواست کف اتاق را با گلیم رنگارنگی بپوشانم و هنوز امید دارم که گلیمی پیدا کنم که مطابق میل و خواسته دو طرف، من و دوستانم، باشد- و فرش که در حال حاضر مقتضای زندگی و سلیقه آدم‌های اطرافم وادارم می‌کند انتخابش کنم، مسأله دیگری به شدت ذهنم را درگیر کرده است.

چه در حراجی‌ها و چه در بازار، همیشه با حجم بسیار زیادی از گلیم‌های نو (به معنای استفاده نشده‌ای) مواجهیم که الزاماً جدید و تازه بافت نیستند. در این چند هفته گلیم‌های چندین و چند ساله‌ای را دیدم که تای قدیمی‌شان که سال‌ها باز نشده بود، حتی به آن‌ها آسیب زده بود و دقیقاً به همین دلیل قیمت پایینی داشتند. به نظر می‌رسد، گلیم‌ها با همه تنوع و رنگ‌های دلفریب و نقش‌های جادویی‌شان کمتر، نقش کفپوش را داشته‌اند. می‌توانم تصور کنم که گلیم‌های ساده و آنچه ما در خراسان شال می‌نامیم و آنچه به اشتباه در بعضی مناطق جاجیم*** نامیده می‌شود که در اصل جاجیم نیست و زیلو است، برای این بافته می‌شدند که زیر فرش‌ها پهن شوند و از فرش‌ها محافظت کنند اما چنین مسأله‌ای در مورد باقی گلیم‌ها صدق نمی‌کند چرا که به کار بردن آن همه رنگ و نقش و استفاده از تکنیک‌های بسیار دشوار بافندگی برای بافته‌ای که در نهایت دیده نخواهد شد، منطقی نیست. پس گلیم‌ها، به غیر از مصارف خاصی مثل سجاده یا پرده یا دیوارهای حائل که در چادرهای ترکمن استفاده می‌شوند، دیگر چه مصرفی داشتند؟ به دور از ذهن است که گلیم خاص سنه را با آنهمه ظرافت و نقش و رنگش و اندازه‌های عموماً بزرگش کفپوش ساده‌ای فرض کنیم که احتمالاً زیر فرش دیگری پهن می‌شده است و به خاطر ندارم هرگز در هیچ خانه‌ای دیده باشم که گلیم سنه را کف اتاق پهن کرده باشند که البته دیدن یا ندیدن من اهمیّت خاصی، در این مورد خاص، ندارد و شما فرض کلی را در نظر بگیرید.

پس مصرف اصلی آن گلیم‌های بزرگ رنگ به رنگ، در سرتاسر ترکیه و آناتولی و غرب ایران و افغانستان چه بوده است؟ به نظر می‌رسد، کفپوش بودنشان، کارکرد عاریتی جدیدی است و پیش از این مصرف دیگری داشته‌اند و همین از رونق افتادن آن کارکرد قدیمی است که باعث می‌شود گلیم‌ها سال‌های سال بدون آنکه استفاده شوند در گوشه انبارها و اتاق‌ها باقی بمانند و در بازار با حجم به نسبت زیادی (در مقام مقایسه) از گلیم‌های دست نخورده و نو مانده‌ای روبه‌رو بشویم اما باید پرسید چه استفاده‌ای؟ مجبورم مثل همیشه زندگی عشایری را از این شکل نتیجه‌گیری اولیه خام کنار بگذارم چرا که هرگز با این نوع زندگی از نزدیک برخوردی نداشته‌ام و این پرسش را نیز مطرح کنم که آیا گلیم‌ها در زندگی یکجانشین شهری یا روستایی نقشی نداشته‌اند و صرفاً ابزاری برای زندگی عشایری بوده‌اند؟

 

*** جاجیمها مثال خوبی هستند. کاربری و کاربرد اصلی جاجیم‌ها پوشش کف نیست. در خراسان و تا جایی که دیده‌ام در مناطق سردی مثل نهاوند و کردستان، روانداز است. به عبارت دیگر از جاجیم برای رویه لحاف استفاده می‌کند و حاصل روپوش سنگین بسیار گرمی است که هیچ سرمایی توان عبور از آن را ندارد.


برچسب‌ها: گلیم
+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۶/۰۸/۲۵ساعت 9:44  توسط آرزو مودی   | 

فرش کردی

 

در توضیحی که زیر این عکس آمده است، نوشته‌ام کردی، لرستان... فکر نمی‌کنم اشتباهی در انتقال اطلاعات مربوط به بافته از جانب من رخ داده باشد... اما سر در نیاوردم بافته کردی چطور در لرستان بافته شده است.


برچسب‌ها: فرش ایران, فرش کردی
+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۶/۰۸/۲۵ساعت 9:8  توسط آرزو مودی   | 

این آبی‌های دوست داشتنی

فرش همدان

 

فرش توضیح چندانی نداشته و فقط عبارتی در توصیفش آمده است که هیچ معادلی برایش، دست کم در ذهن من نیست.

 rug probably woven by the Kurdish Karagos tribe in this area

 

نظری و اطلاعی در مورد این طایفه کردی Karagos  که در استان همدان زندگی میکنند و احتمالاً باید جایی بین نهاوند و کرمانشاه باشد (فکر کنم کردها در استان همدان در این نقطه ساکن هستند)، ندارم.


برچسب‌ها: فرش ایران, فرش همدان
+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۶/۰۸/۲۰ساعت 21:30  توسط آرزو مودی   | 

فرش گروس

گروس - حدوداً 1880 میلادی

 

 

آنچه پس از این می آید را در کامنتها هم میتوانید ببینید و توضیح آقای رضاعلی ست در مورد فرش گروس.

گروس نام قدیم شهرستان بیجار بوده تا اوایل قرن ۱۴ هجری شمسی به آن منطقه می گفتند بیجار گروس. کم کم پسوند گروس حذف شد.
اما قالی قدیم گروس یا بیجار :
کلا پشم بکار می بردند هم در چله و هم در پود ( گاهی از اوقات پود ها به سه الی پنج هم می رسید)
تراکم بالای بدست می آمد
پرز فرش را بلند می زدند در نتیجه استقامت زیادی داشتند.
رج در گذشته حداکثر ۲۵ بود ( درشت بافت)
گره ترکی استفاده می شود.
تنوع طرح زیادی در گذشته در این منطقه بوده.
رنگ ها گیاهی بوده.
از دار چوبی استفاده می کردند و چون چله و پود پشم بوده و شانه زیاد می زدند اکثریت فرشهای قدیم منطقه کجی یا سره دارد.
بافت لول دارد. البته در مواردی خیلی اندک از بافت تخت در قدیم در این منطقه استفاده میشده


برچسب‌ها: فرش ایران, فرش گروس
+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۶/۰۸/۱۷ساعت 10:35  توسط آرزو مودی   | 

فرش بخشایش

فرش بخشایش - غرب ایران - حدوداً 1880 میلادی - برآورد اولیه 20 تا 30 پوند بریتانیا


برچسب‌ها: فرش ایران, فرش بخشایش, حراجی کریستی
+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۶/۰۸/۱۳ساعت 19:8  توسط آرزو مودی   | 

فرش بختیاری

فرش بختیاری - جنوب غرب ایران - اواخر قرن نوزدهم - ارزیابی اولیه 500-300 دلار

 

بافندگان بختیاری خدایگان نقش کردن درختند. شاهدش؟ این فرش. تنوع تک نگاره‌های درختی در میان بافته‌های بختیاری واقعاً بی رقیب و بی همتاست.

توضیح واضحات: بافته شدن نقوش درختی را در بسیاری از مناطق ایران شاهدیم اما تنوع این فرم در میان بافته های بختیاری بی رقیب است.


برچسب‌ها: فرش ایران, فرش بختیاری, حراجی اسکینر, نقش درخت
+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۶/۰۸/۱۲ساعت 21:33  توسط آرزو مودی   | 

فرش سراب

 

فرش سراب - شمالغرب ایران - اواخر قرن نوزدهم

با همه حساسیتی که برای پوشاندن زمینه و نقاط نقشدار قالیها وجود دارد، با همه ایرادی که به فضاهای خالی در فرشبافی وارد است و تأکیدی که بر پر شدن فضاها وجود دارد، این ساده بافی حاشیه دور به دور در این بافته، ویژگی جالب توجهی است که با هیچ کدام از حساسیت‌های پیش گفته هیچ همخوانی ندارد. در باقی مناطق بافت حاشیه بدون نقش ساده اما بسیار بسیار باریکی را دور به دور فرش می‌توان دید اما در این بافته، تأکید فراوانی بر آن شده است و حاشیه دور به دور فرش کاملاً پهن است و حضوری تقریباً مسلط دارد به گونه‌ای که بیننده به همان اندازه که گل‌های شگفت‌انگیز و زیبای زمینه و پرنده‌ها را می‌بیند، حاشیه ساده باف شتری رنگ را نیز می‌بیند.

در عین حال این حاشیه پهن غریب  جلوه‌ای بسیار زیبا نیز به فرش بخشیده است. به نظر می‌رسد فرش اصلی بر روی کفپوشی چوبین پهن شده است.


برچسب‌ها: فرش ایران, فرش سراب
+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۶/۰۸/۱۱ساعت 16:29  توسط آرزو مودی   | 

راهنمایی کنید!

کتابی در مورد فرش افغانستان می‌خوانم. نویسنده جایی، هنگام توصیف بافته‌های جدید افغانستان، وقتی که از معایب بافته‌های جدید می‌گوید، به استفاده از tin به جای استفاده از نیل برای به دست آوردن آبی اشاره می‌کند. تا جایی که می‌دانم این tin به معنای قلع است اما پیش از این هیچ وقت ندیده بودم یا نخوانده بودم که می‌شود از "قلع" آبی گرفت.

آیا از خوانندگان اینجا کسی هست که بتواند راهنمایی کند؟ آیا این "tin" که نویسنده آورده است، معنای دیگری هم دارد؟ یا واقعاً میشود از قلع آبی گرفت؟ اگر بله، چطور؟


برچسب‌ها: نیل, رنگرزی, فرش افغانستان
+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۶/۰۸/۱۰ساعت 19:30  توسط آرزو مودی   | 

فرش کرمان

فرش کرمان

 

کرمانی اینچنین رنگ پریده و بی رنگ و رو؟

مقایسه کنید با فرش‌های کرمانی غرق در رنگ‌های درخشان، دستتان می‌آید چرا این کرمان بی حال رنگ ندار برایم عجیب است. بی گمان -در نظر من- زیبایی حاشیه چیزی است سوای بی رنگ و رو بودن زمینه رنگ ندار!


برچسب‌ها: فرش کرمان, فرش ایران
+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۶/۰۸/۱۰ساعت 19:17  توسط آرزو مودی   | 

فرش هریس

فرش آنتیک هریس - شمالغرب ایران - حدوداً 1900 میلادی - قیمت پایه حراجی 4000-3000$


برچسب‌ها: فرش ایران, فرش هریس, حراجی اسکینر
+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۶/۰۸/۰۶ساعت 18:11  توسط آرزو مودی   |